همزمان با نزدیک شدن به اجرای ممنوعیت جهانی یک اپلیکیشن چینی محبوب، یک کارشناس مهاجر سایبری که به اشتباه متهم شده است، برای پاک کردن نام خود و افشای توطئهای که دموکراسی جهانی را به خطر انداخته، تلاش میکند.
در حالی که جهان در آستانه نابودی قرار دارد، دیتریش بونهوفر به توطئهای مرگبار برای ترور هیتلر میپیوندد، و ایمان و سرنوشت خود را به خطر میاندازد تا جان میلیونها یهودی را از نسلکشی نجات دهد.
داستان مردی به نام دیوید را روایت میکند که با بحرانهای زندگی مواجه است و برای خرید یک مبل به همراه مادر بیمار و سه خواهرش به فروشگاهی میرود. این فروشگاه که در آن مادر دیوید تصمیم میگیرد از جایش تکان نخورد، تبدیل به صحنهای برای شکستن دیوارهای خفقانی روابط خانوادگی میشود. مبل به یک نماد از پناهگاه و فرار از واقعیت تبدیل میشود، جایی که مادر دیوید، با نشستن بر آن، از رویارویی با دنیای بیرون خودداری میکند و همین باعث ایجاد بحرانهای جدیدی در خانواده میشود.
پسر و نامادریاش پس از آنکه موجودی ترسناک که شبیه به پدر تازه فوتشدهی پسر است به سراغشان میآید، از بابت امنیت خود احساس نگرانی میکنند.
در مورد دو مبلغ مذهبی جوان است که برای تبلیغ دین خود، به اشتباه به خانه فردی خطرناک و شیطانی به نام آقای رید میروند حال این دو نفر در یک بازی مرگبار گرفتار شده که آنها را مجبور به اثبات ایمانشان میکند و…
یک چوپان برای رهایی از نفرینی که مانع ازدواج او شده، به یک زن جادوگر روی میآورد. جادوگر به جای کمک مستقیم، او را با مجموعهای از وظایف غیرممکن مواجه میکند. مرد باید با انجام این کارهای دشوار و مواجه شدن با چالشهای بزرگ، طلسم را بشکند و در این مسیر، از خود و تواناییهایش بیشتر از آنچه که تصور میکرد، کشف کند.
هنک شش ساله به همراه بهترین دوستش که یک کامیون بزرگ زباله است، به دنبال ماجراها و حوادث هیجان انگیزی در اطراف خود می روند و...
هامفری گودمن در جستجوی یک زندگی آسوده، به شهر آرام دوون می رود تا سربازرس آنجا شود. اما ناگهان موجی از جرم و جنایت در شهر به راه می افتد و او با کوله باری از تجربه باید به این پرونده ها رسیدگی کند.
در آیندهای دور، در آمریکا، کتاب مقدس (انجیل) غیرقانونی اعلام شده است و خطر در هر گوشهای کمین کرده است. رهبری که تمایلی به این کار ندارد، سرپرستی گروهی هفت نفره از مسیحیان را بر عهده میگیرد تا کتابهای مقدس را به کلیساهای مخفی قاچاق کنند.
موریس راه خود را از طریق اقامت اجباری در زندگی هوشیارانه در رویاهای شیرین طی می کند. در تلاش برای بازگرداندن زندگی خود به مسیر، او موافقت می کند که یک تیم سافت بال نامناسب از هم خانه هایش را مربیگری کند.