نوروال جوانی است که پدر و مادرش از یکدیگر جدا شده اند و در حال حاضر با مادرش زندگی میکند. این جدایی باعث شده نوروال در زندگی خود با مشکلات زیادی درگیر باشد، به همین دلیل وقتی پدرش نامه ای به او میفرستد و دعوتش می کند که به دیدنش برود، نوروال بلافاصله چمدانش را بسته و راهی جاده میشود. اما پس از رسیدن به خانه پدری، متوجه میشود آنچه فکر میکرده در انتظارش نیست...
جان ماتریکس، رئیس سابق یک گروه عملیات مخفی ارتش امریکا، بازنشسته شده و میخواهد زندگی آرامی را دور از شهر بگذراند. اما «ژنرال کربی»، رئیس سابقش، به او خبر میدهد که کسی در حال کشتن اعضای گروه او است، و بعدتر دخترش، «جنی» نیز ربوده میشود...
دختری جوان به نام سارا متوجه میشود به یک بیماری لاعلاج مبتلا شده است. حال سارا برای کاهش غم و اندوه خانواده خود پس از مرگش، با ساخت یک نمونه شبیهسازی شده موافقت میکند.
یک رمان نویس مشهور که سالهاست در کوهستانی سرد زندگی میکند، پس از جراحی ترمیم فک قادر به صحبت کردن نیست. هنگامی که دخترش سرزده به ملاقات او میآید، در مسیر اتفاقاتی غیر منتظره قرار میگیرد.
چِن زِن (با بازی بروس لی) ایمان دارد که مرگ استادش اتفاقی نبوده و توطئهای در کار بودهاست. او تصمیم انتقام از سوزوکی، رئیس باشگاه رزمی سوزوکی که ژاپنیها را راهی جنگ با باشگاهشان کردهاست، میگیرد.
گروهی از گردشگران اسپانیایی که به ونیز ایتالیا رفته اند، خود را در حال تلاش برای زنده ماندن در برابر افراد محلی میبینند که چندان مشتاق دیدار خارجی ها نیستند…
راننده تاکسیای پس از آنکه کارا، زنی جوان که رازی تاریک را در دل دارد، سوار می کند، حوادثی غیرمنتظره را در طول شب تجربه می کند. کارا از او می خواهد تا بدون مقصد خاصی در اطراف شهر رانندگی و او را در رفتن به مسیرهای عجیبی همراهی کند.
پسر جوانی که مربی اش توسط پلیسی فاسد کشته می شود، مجبور می شود تا بیگناهی خود را در برابر قانون ثابت کند.
در دهه 1950 میلادی در شهر نیویورک، یک کارآگاه خصوصی به نام لیونل اسروگ که مبتلا به سندروم توره میباشد، تلاش میکند تا معمای قتل تنها دوست و مربی اش فرانک مینا را حل کند.
ویل اسپن مردی است که همسر سابقش در یک پمپ بنزین ناپدید میشود. ویل در حالی که به دل گروه جنایتکاران شهر می رود تا او را نجات دهد، همزمان از دست پلیس و مقامات افبیآی نیز متواری شده است...