سانی کراکت و «ریکاردو تابز» دو کارآگاه مخفی پلیساند که در فلوریدا کار میکنند. تازه ترین مأموریت آن دو گیر انداختن «مونتویا» یکی از رؤسای قاچاقچیان محلی است. «تابز» و «کراکت» برای نفوذ در تشکیلات «مونتویا» خودشان را قایقرانان سریعی جا می زنند که حاضرند در برابر مبلغی مناسب، محموله های قاچاق را به مقصد برسانند…
تاکور شمشر سینگ از طریق اعمال خلاف و قاچاق مواد مخدر و فروش آن به ثروت زیادی دست پیدا کرده ولی هیچ وقت دستگیر نشده و دم به تله نداده است. پلیس به شدت بدنبال دستگیری اوست و...
گروهی متشکل از هفت مرد جوان وجسور که شیفته اکروبات بازی هستند به قیمت شکسته استخوان های خود از ساختمان های بلند بالا میروند و به شکل مارپیچ از بامی به بام دیگر می پرند. یک روز صبح که این گروه برای رقابت به یکی از ساختمان های مرتفع می روند …
کاپیتان “باربوسا” و “الیزابت سوآن” و “ویل ترنر” برای نجات “جک اسپارو” و مروارید سیاه به سنگاپور می روند این در حالی است که آنها برای نجات کاپیتان جک اسپارو باید یک دزد دریایی چینی را پیدا کرده و نقشه دریایی که محل کاپیتان جک را نشان می دهد را از او بدزدند، در ادامه داستان مجمعی به نام برادران وارد داستان می شوند که باعث پیروزی دزدان دریایی کارائیب در مقابل کمپانی هند شرقی می شوند و…
ویل ترنر و “الیزابت سوان” که قصد دارند بزودی با هم ازدواج کنند به جرم کمک به کاپیتان “جک اسپارو” برای فرار از دست قانون بازداشت می شوند. “لرد کاتر” که دستور این بازداشت را داده به ویل و الیزابت می گوید اگر آنها به او کمک کنند تا جک را پیدا کرده و قطب نمای جادویی اش را از او بگیرد، آنها را مجازات نخواهد کرد…
ناخدا باربوسا کشتی “ناخدا جک اسپارو” به نام “مروارید سیاه” را در اختیار می گیرد و بعدا به شهر پورت رویال حمله می برد و “الیزابت سوان” دختر فرماندار (پرایس) را می رباید. “ویل ترنر” دوست دوران کودکی الیزابت با جک متحد می شود تا الیزابت را نجات دهند و مروارید سیاه را دوباره به چنگ آورند. اما نفرینی باعث شده باربوسا و خدمه اش برای همیشه در پرتو هر نور مهتابی به اسکلت هایی زنده تغییر شکل یابند…
یک ستاره موسیقی پاپ ناامید به نام وینس آرزو دارد به دوران اوج گذشته خود بازگردد. در این میان حضور او در یک استودیوی موسیقی، دوستی غیرمنتظرهای میان وی با دو نوازنده ایجاد میکند و…
بعضی رازها بهتره فاش بشن، برخی هرگز… باید دفن بشن یه جایی دور از دسترس، برای همیشه..
قسمت یازدهم (آخر) قرار گرفت.
احضار اولین سریال در ژانر وحشت با موضوع اجنه، ارواح و روابط بین این موجودات است و در خلاصه داستان آن آمده است: اغلب ترس ها با شناخت از بین می روند، اما ترس هایی که تا مرگ ناشناخته می مانند، هرگز رهایمان نمی کنند.
فلچ پس از تبدیل شدن به مظنون اصلی قتلهای متعدد، تلاش میکند تا بیگناهی خود را ثابت کند و همزمان به دنبال مجموعه هنری دزدیده شده نامزدش میگردد.