توضیحات
محمدجواد حلیمی کارمند ساده دولت، پس از سالها اجاره نشینی با زدن از نان شب خانواده اش آلونکی در حاشیه پایتخت به نام هرت آباد دست و پا میکند. در شب دوم سکونت دزد به خانه آنها میزند که حلیمی وی را دستگیر میکند. او قصد دارد دزد را تحویل مقامهای پاسگاه دهد که اهالی منطقه منعش میکنند. حلیمی که پیرو قانون است دزد را به پاسگاه میبرد اما میشنود که محله هرت آباد در حوزه استحفاظی آنها نیست و نمیتوانند سارق را تحویل بگیرند. حلیمی به همراه دزد به ادارات و وزارتخانههای مختلف مراجعه میکند تا وضع محله را روشن کند و عاقبت چون به این نتیجه میرسد که در نظام اداری حاکم راهی به جایی نخواهد برد با همت و همکاری اهالی هرت آباد زندانی برپا میکند تا به اصلاح و تهذیب سارقان بپردازند.
دیدگاه های کاربران