آرلو یک نام سنتی مرد است. برخی از منابع بیان می کنند که از منشأ قدیمی انگلیسی است ، به معنی "انرژی بی پایان". این نخستین بار توسط ادموند اسپنسر ، که "آشکارا اختراع کرده است" به عنوان نام تپه ای که در آن خدایان در شعر خود "Faerie Queene" بحث می کنند ، مورد استفاده قرار گرفت.
گریس دختری است که پس از مرگ خودکشی‌گانه برادر کشیش‌اش، به صومعه‌ای اسکاتلندی می‌رود تا راز مرگش را برملا کند، اما در آنجا با چیزهایی مواجه می‌شود که مشکلات را برایش دو چندان می‌کنند.
اقدام یک ماهی‌گیر در کشتن یک نهنگ قاتل ماده در حالی که بچه‌ای در شکم داشت، باعث برانگیخته شدن حس انتقام در زوج نر آن جانور می‌شود. نهنگ قاتل نر به دن بال شکارچی می‌رود و در این تعقیب از هوش بالای خود برای رسیدن به مقصودش و کشتن شکارچی گناهکار کمک می‌گیرد.
«جف لبوفسکی» که با یک میلیونرِ هم‌نامِ خود اشتباه گرفته‌می‌شود، به دنبالِ این است تا زندگیِ تباه خود را سامان دهد، پس از دوستانش در باشگاه بولینگ می‌خواهد تا او را برای رسیدن به این مقصود یاری کنند.
تیمی از وکلا در نبرد با شانس و مسابقه با زمان، به مبارزه با سران دیکتاتوری نظامی خونین آرژانتین در دهه 1980 می‌روند.
دوبله فارسی منتشر شد.
جری و تافی یک موش برفی می سازند که به طرز معجزه آسایی زنده می شود. آن ها برای آنکه دوست جدید برفی شان ذوب نشود، باید به سرعت او را به روستای افسانه ای آدم برفی ها برسانند. این فیلم محصول استودیوی برادران وارنر است.
در آخرین روزهای جنگ دوم جهانی، گروهی از سربازان ارتش شوروی به دستور استالین عازم ماموریتی پنهانی در لهستان می شوند و...
یک دختر جوان نقشه مخفی دنیای رویایی Slumberland را کشف می کند و با کمک یک قانون شکن عجیب و غریب از رویاها عبور می کند و از کابوس ها فرار می کند، به این امید که بتواند دوباره پدر مرحومش را ببیند.
داستانی از طریق چشمان دختر جوانی روایت می‌شود که خانواده‌اش پس از اینکه تصمیم می‌گیرند خارج از شبکه زندگی کنند، از کنترل خارج می‌شوند.
. قتل های فجیعی در هونگ کونگ رخ می دهند که قربانیان آن همگی مظنونین پرونده های قدیمی هستند و قاتلی زنجیره ای با لقب «کارآگاه» آن ها را به قتل رسانده است. کارآگاهی خبره به همراه گروه عملیات ویژه باید این قاتل خشن را پیدا کنند.
هر شب کریسمس، هدیه شبح کریسمس یک روح تاریک را انتخاب می کند تا با دیدار سه روح اصلاح شود. اما در این فصل، او اسکروج اشتباهی را انتخاب کرد. کلینت بریگز میزهای میزبان شبح‌وار خود را برمی‌گرداند تا زمانی که Present خود را در حال بررسی مجدد گذشته، حال و آینده خود می‌بیند.
