سریال فوق سری داستان ناصر افراشته است که با تغییر چهره، خود را شبیه سرهنگ نصرالهی معاون اداره مبارزه با مواد مخدر می کند و به کلاهبرداری مشغول می شود. درادامه با تصادف و مراجعه وی به بیمارستان، پلیس متوجه کلاهبرداری می شود.
قسمت هشتم منتشر شد.
سریال در پوست شیر داستان افرادی است که زمانه آنها را شیر نشان می دهد اما حقیقت ماجرا این است که آنها موش هستند و در مواقع های حساس زندگی و در موقعیت های مختلف در هنگامی که باید دست به کار شوند، دست روی دست گذاشته و هیچ اقدام مثبتی انجام نمی دهند.
بهرام، که یک مبارز سیاسی تحصیل کرده خارج از کشور است و در فنون رزمی هم مهارت دارد، توسط پدر همسرش شیرین، که یک تیمسار است، مورد تعقیب قرار میگیرد. تیمسار از این که یکی از آشنایانش مبارزی علیه رژیم شاهنشاهی از کار درآمده، ناراحت است و برای اعادهٔ حیثیت میخواهد بهرام توسط خود او دستگیر شود. بهرام از خانهٔ دوستش جمال با شیرین تماس میگیرد و نشانی خانهٔ جمال را به او میدهد. شیرین نزد او میرود، غافل از این که زیرنظر بوده و نیروهای امنیتی را با خود به آنجا کشاندهاست.
به سازمان امنیت اطلاع داده میشود که فردی (عباس قاجار) متعلق به یک گروه ضدرژیم در رستوران کندو قرار گذاشته است. افراد سازمان آن فرد و مردی که گمان میکنند با او قرار داشته را دستگیر میکنند. فرد اصلی در جریان فرار گلوله خورده و کشته میشود. در بازجویی فرد دستگیر شده (جواد گلپایگانی)، به او گفته میشود که برای روبهروکردن او با مرد اصلی فردا به سازمان مرکزی در پایتخت انتقال داده خواهد شد..
هاشم، که جیگرکی دارد، مرد لوطی مسلکی است و هوای هم محله ای ها را دارد؛ منتها به سبک خودش. هر جا دعوایی باشد، هاشم هم وارد می شود و قضیه را تمام می کند. اما هاشم گروه دوستانی دارد، که خلاف کار هستند تا اینکه کابوسی او را تغییر می دهد..
سازمان موساد از چند طريق قصد ضربه زدن به جمهوري اسلامي را دارد و به اين منظور، زني به نام نسرين را به ايران مي فرستد. نسرين، خواهرزن احمد ـ يك افسر اطلاعاتي ـ است. با استقرار نسرين در خانه احمد، او از آخرين خبرها غيرمستقيم اطلاع پيدا مي كند. در پي بمب گذاري هاي متعدد، ردپاي نسرين نيز پيدا مي شود و احمد او را تعقيب مي كند. نسرين خواهرزاده خردسالش را مي ربايد و در خانه اي زنداني مي كند..
مردی به نام «فرخی» به قتل میرسد. محمود تیموری افسر آگاهی مأمور پیگیری ماجرا میشود. او قرار است با نامزدش «پریسا» که به تازگی از خارج آمدهاست، ازدواج کند. با تحقیق پلیس، حقایق تازهای دربارهٔ جنایت روشن میشود و…
يك دانشمند روسي قرار است با يك مأمور آمريكايي ملاقات كند. با دخالت مأموران كا.گ .ب اين قرار به هم ميخورد و دانشمند روسي متواري ميشود. او قصد دارد از طريق ايران خود را به آبهاي خليج فارس برساند. از يك سو مأموران «سيا» به دنبال او هستند. از سوي ديگر مأموران ويژه ايران از ماجرا آگاه شده و وارد عمل ميشوند و...
سعید سارق عتیقه ها، توسط پلیس دستگیر شده و پس از سه سال آزاد میشود تا همدستانش شناسایی شوند. پلیس برای زیر نظر داشتن او از خانه برزو که روبروی محل اقامت سعید است استفاده میکند. خانواده برزو بسیار فضول و در عین حال ساده هستند که باعث دردسر پلیس می شود که ماجراهای کمدی جالبی را وجود می آورد و…
چند مرد مسلح كه در جستجوي پروندهاي مهم، قصد ربودن بازپرس كاوه سهرابي را دارند، به اشتباه وارد خانه همسايه (بهروز و همسرش رويا) ميشوند و با تهديد آنها، باعث ميشوند تا بهروز، كاوه سهرابي را بربايد و بدين ترتيب از اين پس او به مظنون شماره يك بدل ميشود. پس از ماجراهايي «بهروز» و «رويا» كه به شدت مورد تهديد و خشونت قرار دارند، تصميم فرار به خارج از كشور ميگيرند. اما تبهكاران تصميم دارند آنها را از بين ببرند تا رازشان حفظ شود و در پي تعقيب و گريزي طولاني، جان به سلامت ميبرند..