در مجموع 456 فیلمی ژانر ترسناک یافت شد.
در مجموع 456 فیلمی ژانر ترسناک یافت شد.
ساکشی باید دختر هفتسالهاش را از قربانی شدن توسط فرقهای شیطانی نجات دهد؛ فرقهای که میخواهد برای رضایت رهبرشان این قربانی را انجام دهد. در این راه، او با خرافات جامعه و وحشتی که همچنان خودش و دختران جوان اطرافش را آزار میدهد، نیز مبارزه میکند.
کوئین و پدرش بهتازگی برای شروعی تازه به شهر آرام کتل اسپرینگز نقل مکان کردهاند. اما بهجای آرامش، کوئین با جامعهای ازهمگسیخته روبهرو میشود که پس از سوختن کارخانهی محبوب شربت ذرت «بیپن» به دوران سختی افتاده است. در حالی که ساکنان شهر با یکدیگر درگیرند و تنشها به اوج رسیده، موجودی شیطانی با لبخندی مرموز از دل مزرعههای ذرت ظاهر میشود تا بار این شهر را کم کند — قربانی به قربانی، با خون و خشونت.
در امید یافتن ارتباطی با مادر تازهدرگذشتهاش، «گورجس» سفری به روستا میکند تا به خانهی قدیمی خانوادگیشان برود و از عمهاش دیدن کند. او شش دوستش — «پراف»، «ملودی»، «مک»، «فانتزی»، «کونگفو» و «سوییت» — را هم با خود دعوت میکند. اما خیلی زود دخترها درمییابند که این خانهی قدیمی، اسراری پنهان دارد و چیزی فراتر از ظاهرش در انتظار آنهاست.
جولیا، زنی که از یک بیماری تحلیلبرندهی بینایی رنج میبرد، جسد خواهر نابینایش، سارا، را در زیرزمین پیدا میکند که به دار آویخته شده است. با وجود اینکه همهچیز حاکی از خودکشی است، جولیا تصمیم میگیرد موضوع را بیشتر پیگیری کند، چون بهطور غریزی حس میکند با یک پروندهی قتل روبهروست.
جستجوی یک زن برای یافتن یک متخصص نهانشناسی گمشده، به تلاش کیهانی و جذاب خودش برای یافتن هویتش منجر میشود.
پسری متوجه میشود که کف اتاقش چشم دارد و او را تماشا میکند.
دزدی قبر، شکنجه، راهبههای تسخیر شده و جشن شیطانی: فیلم افسانهای بنجامین کریستنسن با استفاده از مجموعهای از صحنههای کوتاه و تأثیرگذار، نظریه علمی را بررسی میکند که جادوگران قرون وسطی همان نوع هیستری را تجربه میکردند که بیماران روانپزشکی اوایل قرن بیستم داشتند. اما
در جهانی که در تاریکی فرو رفته، نیرویی بیرحم و بیامان در پی انتقام است؛ بیاعتنا به مرزها و بیتوجه به اخلاق.
درگیر یک ازدواج پرتنش، اِچا در مردی که هر شب به رؤیاهایش میآید آرامش مییابد. اما این آرامش خیلی زود به وحشت تبدیل میشود، زمانی که آن مرد به شکل روحی پلید پا به دنیای واقعی میگذارد.
ر نیمهشب شب والپورگیس، یک منشی انگلیسی به نام رنفیلد به قلعهی کنت دراکولا در کوههای کارپات میرسد. پس از امضای اسنادی برای تصاحب صومعهای ویرانشده در نزدیکی لندن، دراکولا عقل رنفیلد را میرباید و او را وادار به اطاعت میکند. رنفیلد، دراکولا را که درون