وقتی که مورت میفهمد کمتر از یک سال از عمرش باقی مانده، نامزدش نیکول او را ترک میکند و او مجبور میشود با سرنوشت تلخ خود کنار بیاید. مورت به یک سرویس دوستیابی میپیوندد که افراد را بر اساس تاریخ مرگشان به هم معرفی میکند. او در این میان با کیت آشنا میشود، اما سایه یک دلال دیوانه که او را تعقیب میکند، همیشه بر سر او سنگینی میکند.
وقتی یک ویراستار موفق نیویورکی برای یک ماه دسامبر به شهر کوچک سنت آیوز میرود تا کتابفروشی محلی را اداره کند، او وارد دنیایی میشود که به دور از هیاهوی شهری، سرشار از گرمای انسانی و اسرار ناگفته است.
در دل سرزمین اسرارآمیز آز، الفابا، دختری سبزپوست که از نگاه همه مطرود و منفور است، ناچار میشود زندگیاش را با گلندا، بانوی محبوب و اشرافزادهی دانشگاه شیز، تقسیم کند. اما پشت لبخندهای پر زرق و برق گلندا و نگاه تیزبین الفابا، ماجرایی از دوستی، رقابت و سرنوشت آغاز میشود. در حالی که یکی تبدیل به جادوگر نیک میشود و دیگری به جادوگر شرور غرب بدل میگردد، رابطهی آنها زیر فشار تصمیمات سرنوشتساز قرار میگیرد.
فیلم نفس عمیق، داستان سه جوان از طبقههای اجتماعی مختلف در دهه هفتاد در تهران است که در مسیری از زندگی خود به هم میرسند و ماجراهایی تازه را با هم تجربه میکنند. نسخه ترمیم شده
مارگوت استون، معمار برجستهای از نیویورک، زندگیاش را با دقتی بینقص و منظم همچون یک نقشه معماری میسازد. اما همه چیز وقتی که به او خبر میدهند در آستانه کریسمس، یک عمارت باستانی در شهری کوچک و دنج به نام پلامهیل انگلستان از سوی یک عمه بزرگ به او ارث رسیده، به هم میریزد. سفر به این عمارت هزاران داستان نهفته و اتفاقات غیرمنتظرهای را برای او به ارمغان میآورد که زندگیاش را به کلی تغییر خواهد داد.
عشق میان نوآ و نیک به نظر میرسد که با وجود تلاشهای والدینشان برای جدا کردن آنها، پایدار باقی میماند. اما شغل نوآ و ورود نیک به دانشگاه، زندگی آنها را به روابط جدیدی میکشاند که اساس رابطه آنها و خود خانواده لایستر را به لرزه درمیآورد.
پومالای، یک بازیکن کریکت محلی میانسال، رقیب جدیدی به نام انبو پیدا میکند که جوانتر و ورزشکار است. رقابت آنها در کریکت پیچیده میشود وقتی انبو عاشق دختر پومالای، دورگا، میشود.
یک درام عاشقانه و موسیقایی درباره بلوغ که داستان مادربزرگ او مالسون را روایت میکند. او بهطور ناگهانی به یک دختر 20 ساله به نام او دو-ری تبدیل میشود و بار دیگر از دوران طلایی جوانی خود لذت میبرد.
مردی که پس از سالها از زندان با شرط آزادی بیرون آمده، حالا شغل عجیبی پیدا کرده است، او باید از یک میلیونر ثروتمند که فقط توانایی حرکت چشم ها را دارد، مراقبت کند.
چهار روز مانده به عروسی، باچان، مأمور مالیات شجاع و بیباک، پس از پایان تعلیق کاریاش، مأمور میشود تا خانه موتیام جاگایاه، سیاستمدار بیرحم و پرنفوذ، را زیر و رو کند. این آغاز ماجرایی پرالتهاب است.