
چارلز، برندهی عجیبوغریب قرعهکشی، بهتنهایی در جزیرهای دورافتاده زندگی میکند، اما رویایی در سر دارد: دعوت از موزیسین محبوبش، هرب مکگوایر، برای اجرای یک برنامهی خصوصی و اختصاصی. بیخبر از هرب، چارلز همچنین نامزد سابق هرب، «نل»، که هماکنون با شوهر جدیدش همراه است، و همگروهی پیشین او را نیز دعوت کرده تا قطعههای قدیمیشان را دوباره اجرا کنند. با بالا گرفتن تنشها و زنده شدن اختلافات گذشته، طوفان آنها را در جزیره گرفتار میکند و چارلز ناامیدانه بهدنبال راهی برای نجات رویای اجرای کنسرتش میگردد.
زمانی که برایان اپستین در نوامبر 1961 وارد کلوب کاورن شد تا اجرای بیتلز را تماشا کند، چیزی را دید که هیچکس دیگر ندیده بود — درخششی از طلا. برایانی که همیشه آراسته لباس میپوشید و با وقار سخن میگفت، شاید در ظاهر چندان انقلابی به نظر نمیرسید — اما او که یهودی بود، گرایش جنسیاش را پنهان میکرد و به عنوان یک فرد طردشده بزرگ شده بود که تقریباً در همه چیز شکست خورده بود، در 26 سالگی چیزی برای اثبات کردن داشت و میخواست تمام قواعد بازی را به هم بزند.
قسمت دهم منتشر شد.
مسابقه همزاد من با اجرای یوسف تیموری میان دو گروه از شخصیت های معروف به همراه یکی از دوستان آنها برگزار می شود و دو گروه برای دست یافتن به جایزه با یکدیگر به رقابت میپردازند و...
مسابقه همزاد من با اجرای یوسف تیموری میان دو گروه از شخصیت های معروف به همراه یکی از دوستان آنها برگزار می شود و دو گروه برای دست یافتن به جایزه با یکدیگر به رقابت میپردازند و...
قسمت پانزدهم منتشر شد.
یک مسابقه موسیقایی پرمعما و جذاب است که محسن کیایی با چهره ای متفاوت اجرای آن را به عهده دارد. چهره های آشنایی مانند شبنم مقدمی، محمد بحرانی، محسن شریفیان، و امیرمهدی ژوله قرار است
جونگ نیون نه پول دارد و نه تحصیلات، اما استعداد خواندن دارد. رویای او پیوستن به یک گروه تئاتر سنتی زنانه و موفق شدن است. آیا جونگ نیون میتواند به رویای خود برای تبدیل شدن به یک ستاره بزرگ و ثروتمند شدن دست یابد؟
در این ویژهبرنامه موزیکال، اُکتوناتها باید راهی پیدا کنند تا جلوی هجوم ستارههای دریایی مرجانخوار را بگیرند و خانه ظریف صخرهای دوست جدیدشان را نجات دهند.
با افزایش کارهای تعطیلات و یک دزد شیرینی در حال فرار، استرابری و دوستان بریاش باید با هم همکاری کنند تا جشن زمستانی "وینتر سویرل" را نجات دهند.
قسمت شانزدهم منتشر شد.
ریو سون جه یک ستاره محبوب است که همیشه مورد توجه بوده؛ زندگی او عالی بنظر می رسد اما سخت گیری های صنعت سرگرمی باعث می شود او خودکشی کند. از طرفی ایم سول کسی است که یک سانحه در کودکی باعث شد از رویاهایش دست بکشد؛ اما شنیدن آهنگ های ریو سون جه به او آرامش داد و از همان زمان طرفدار سرسخت او شد. بعد از شنیدن خبر خودکشی، او به طور معجزه آسایی به 15 سال قبل می رود و برای جلوگیری از آینده غم انگیز ریو سون جه تلاش می کند…
سه دزد به نامهای کاسپر، جسپر، و جاناتان به همراه شیر همیشه گرسنهشان در شهر کوچک کاردموم زندگی میکنند؛ جایی که خانهی یک افسر پلیس منصف اما مهربان و عمه سوفی سختگیر است.