بعضی رازها بهتره فاش بشن، برخی هرگز… باید دفن بشن یه جایی دور از دسترس، برای همیشه..
داستان فیلم دربارهٔ مردی میانسال به نام کاظم است که در روستای پیرکندی شهرستان خوی زندگی میکند. او که دانشجوی معماری دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران بوده، پس از یک شکست عاطفی از دانشگاه انصراف داده و به زادگاه خودش برگشتهاست. خواهرش در جوانی خودسوزی کردهاست و پس از آن مسئولیت سرپرستی و تربیت پسر خواهرش با اوست. حالا آیدین به سن نوجوانی رسیده و او خود را در تربیت او ناتوان میبیند و با این حال به شدت به او علاقمند است. از سوی دیگر رابطهٔ او با دوست قدیمیاش به نام یحیی دچار چالش شدهاست. در این میان، حضور دو خواهر که آتابای کار ساخت ویلا برای پدر آنها را به عهده دارد، شرایط تازهای را رقم میزند و او به سیما دختر بزرگ خانواده علاقهمند میشود اما در بیان این علاقه به او تردید دارد.
داستاننویسی به نام جهانگیر گلستانه چند سال قبل با همسرش رعنا ازدواج کردهاست. آن دو یک پسر به نام اشکان دارند که 6 ساله است. جهانگیر سه کتاب چاپ کردهاست اما هیچکدام از این کتابها نتوانستهاند برای او پولی به همراه بیاورند. خانواده در خانهای اجارهای که صاحبش از آشنایان قدیم جهانگیر است زندگی و اجاره مختصری میپرداختند، اما طولی نمیکشد که آن دوست قدیمی تماس گرفته و میگوید قصد دارد در خانهاش ساکن شود. این خبر زندگی جهان را به هم میریزد..
جوانی روستایی که پدرش چندین سال عباسخوانِ تعزیه بوده، به شهر رفته و بنا بر باور اهالی از ارزشهای سنتی روستا فاصله گرفته است. او حالا با بازگشت به روستا تحت تاثیر شرایطی قرار میگیرد که مجبور میشود در تعزیهای که هر ساله در روستا برگزار میشود، نقش «عباسخوان» را اجرا بکند..
فیلم همزمان با دوبله فارسی، فیلمی غمانگیز و ترسناک محصول 2019 به کارگردانی جاستین بنسون و ارن مورهد میباشد. در خلاصه داستان این فیلم آمده است ، نوعی ماده مخدر جدید منجر به مرگهای زنجیرهای میشود و زندگی دو پیراپزشک در نیواورلئان بهم میریزد و…