
پس از آنکه به طرز وحشیانهای به قتل میرسد، "سوزی سلمون" 14 ساله از بهشت شاهد خانوادهی داغدارش — و قاتلش — است. او در حالی که زندگی روزمره آنها را نظاره میکند، باید بین عطش انتقام و آرزوی آرامش و التیام خانوادهاش تعادل برقرار کند.
در روستایی دورافتاده در جزیره کارپاتیا، دختری خجالتی به نام یوری در یک مزرعه بزرگ میشود و از کودکی یاد میگیرد که از گونهای حیوانی مرموز به نام «اوچی» بترسد. اما وقتی یوری یک بچه اوچی زخمی را پیدا میکند که جا مانده، تصمیم میگیرد از خانه بگریزد و سفری پرماجرا را برای بازگرداندن او به خانهاش آغاز کند.
برترم پینکاس، دندانپزشکی بدخلق و مردمگریز در منهتن، ناگهان به توانایی ناخوشایندی دست پیدا میکند: دیدن ارواح. ارواحی واقعاً آزاردهنده! بدتر از آن، همهشان چیزی از او میخواهند. بهویژه فرانک هرلیهی، روحی پرحرف و زبانباز که مدام او را اذیت میکند تا وارد نقشهای عاشقانه با همسر بیوهاش، گوئن، شود. بهزودی، آنها در ماجرایی خندهدار میان دنیای زندگان و مردگان گرفتار میشوند!
یک موسیقیدان افسرده در خیابانهای متروک دیترویت دوباره با معشوقش دیدار میکند. هرچند عشق آنها قرنها دوام آورده، اما با رسیدن خواهر کوچکترِ دمدمیمزاج و غیرقابلپیشبینیِ زن، این رابطه به آزمایش کشیده میشود.
چهار فرد نامتجانس که با مشکلات عادی زندگی دستوپنجه نرم میکنند، ناگهان از طریق پورتالی مرموز وارد دنیای آندرورلد میشوند؛ سرزمینی عجیب و مکعبی که با نیروی تخیل زنده است. برای بازگشت به خانه، آنها باید این دنیا را بشناسند و در سفری جادویی همراه با استیو، یک سازنده خبره و غیرمنتظره، مهارتهای لازم را فرا بگیرند.
وندی دارلینگ برای نجات برادرش مایکل از چنگال پیتر پنِ شرور، که قصد دارد او را به ناکجاآباد بفرستد، دست به کار میشود. در این مسیر با تینکربلِ دیوانهای روبهرو میشود که به چیزی که فکر میکند گرد جادویی پریان است، معتاد شده است.
پس از مصیبت، اگرچه روح ن ژا و آئو بینگ حفظ شد، بدن فیزیکی آنها به زودی نابود خواهد شد. تای یی ژن رن قصد دارد از نیلوفر آبی هفت رنگ برای تغییر شکل بدن خود استفاده کند، اما با مشکلات متعددی روبرو می شود. ن ژا و آئو بینگ چه خواهد شد؟
وقتی خواهران دوقلوی رایان بهطور ناگهانی به درون یک کتاب کمیک اسرارآمیز کشیده میشوند، او چارهای ندارد جز اینکه بهعنوان یک برادر بزرگ واقعی، شجاعانه به دنبال آنها بپرد. ماجراجوییها، نبردها و دردسرهای خندهدار یکی پس از دیگری اتفاق میافتد، در حالیکه رایان و دوستانش در دنیای تایتانها سفر میکنند و تلاش میکنند همه را سالم به خانه برگردانند—قبل از اینکه والدینش متوجه ماجرا شوند.
پدری به همراه دخترش در راه یک سفر آخر هفته، بهطور تصادفی با یک تکشاخ برخورد کرده و آن را میکشند. در مقصد، رئیس میلیاردر پدر قصد دارد از ویژگیهای شفابخش معجزهآسای این موجود افسانهای سوءاستفاده کند.
پس از دوازده سال بازی کردن محبوبترین بازی آنلاین خود (MMORPG)، «مومونگا» برای آخرین بار وارد بازی میشود، اما ناگهان خود را درون دنیای همان بازی میبیند، گویی که برای همیشه در آن گرفتار شده است. در جریان ماجراجوییهایش، شخصیت او به مقام «پادشاه جادوگر، آینز اول گون» میرسد.