
در شهر باستانی لوریس، که با مشت آهنین توسط کلانتر بیرحم و «غول» اداره میشود، شورش در آستانه وقوع است. در حالی که مردم تحت ظلم و ستم هستند، یک انسان جوان بر این باور است که قدرتهای اسرارآمیز الفها میتواند به آزادی آنها کمک کند؛ پس به دنبال یاری گرفتن از الفهای منزوی و فرمانده افسانهایشان میرود. اما در حالی که هر دو طرف رازهایی در دل دارند و انگیزههای واقعیشان را پنهان کردهاند، این اتحاد شکننده میان انسانها و الفها ممکن است به نابودی همهشان بینجامد.
یک درمانگر روشنبین، در حالی که تلاش میکند دختربچهای را نجات دهد که معتقد است موجودی شیطانی از او تغذیه میکند، با شیاطین درونی خودش روبهرو میشود.
جک جانوری است که در جنگل زندگی می کند ، یک روز یک بازیگر معروف و همسرش برای شکار به جنگل می آیند و او مجبور می شود برای نجات خود ، به شهر فرار کند...
دو آدم ناهماهنگ و عجیب سفر جادهای را آغاز میکنند، توافقی مشکوک و وسوسهانگیز میبندند که نمیتوانند از آن سر باز زنند و در میان شرایط تاریک، به رستگاری میرسند.
میکی یک آرزوی جادویی میکند که هر روز کریسمس باشد، اما وقتی آرزویش به حقیقت میپیوندد، دچار تردید میشود.
در غیرمنتظرهترین مکانها، چهار خواهر و برادر در یک تغییر غیرقابل پیشبینی از شرایط، پناهگاهی پرمحبت پیدا میکنند. این کمدی-درام دلنشین از رویدادهای واقعی الهام گرفته و به طور ماهرانه داستانی جذاب میسازد که همه را متحد میکند.
چند همسایه که در مزرعه ای در یکی از روستاهای جورجیا گرفتار شده اند، باید اختلافات خود را کنار بگذارند تا بتوانند دربرابر تهدیدی مرموز و مرگبار بایستند
نوبت سنت نیک است که یک ماجراجویی درون دالان خرگوش داشته باشد. در آنجا او با چایخانهدار دیوانه، که به عنوان یک میزبان مهمانی چای با مد بالا و دوستدار گوزنهای شمالی بازآفرینی شده است، روبرو میشود؛ خرگوش سفید، شخصیتی دوستداشتنی و فراموشکار؛ ملکه قلبها، که نفرتانگیز از زرق و برق و مشابه اسکرودج است؛ دستیار ضد خود، گربه چشایر و خود آلیس، که مهربانیاش به سنت نیک کمک میکند تا کریسمس را نجات دهد.
هنگامی که نیرویی مرموز تابستان بچهها را به هم میریزد، نوآ و دوستانش با همکاری یک کارآگاه بازنشسته برای نجات شهرشان وارد ماجرایی پرهیجان و خطرناک میشوند، اما…
مردی که زنش را از دست داده است پس از یک سال به شهر آستین باز می گردد. او قصد دارد که به زندگی اش سامان ببخشد و با بچه هایش ارتباط بهتری برقرار کند اما چیزی در مورد مرگ زنش او را آزار می دهد و...