میلین “می” لی، دختری 13 ساله به دلیل ارتباط عرفانی اجدادش با پانداهای قرمز، هر زمان هیجانزده یا استرس میگیرد، ناگهان به یک پاندای قرمز غولپیکر تبدیل میشود.
یک نیروی مرموز منجر به خروج ماه از مدارش اطراف زمین میشود و آنرا در مسیر برخورد با زمین قرار میدهد. در حالی که زمین در آستانه نابودیست، زنی به نام جو فاولر که از مدیران ناسا و یک فضانورد سابق میباشد، متقاعد میشود که او کلید نجات جان همهی انسانهاست و در این بین تنها یک فضانورد و یک نظریه پرداز تئوری او را باور میکنند…
سام راثاستین از طرف رؤسای مافیای نیویورک و شیکاگو به لاس وگاس اعزام شد تا مدیریت کازینویی به نام تنجرز را بر عهده بگیرد. کازینویی که صاحبان آن از اعضای ایتالیاییها یا سیسیلیها هستند. سام راستین با توجه به تجربه ایی فراوانی که در امر کازینو دارد تلاش میکند وضیعت کازینو را مرتب کند. اما موانع یکی پس از دیگری بر سر راه او سبز میشوند.
وقتی یک روستایی به دلیل پرونده سازی دروغ پلیس دستگیر می شود ، همسر باردار او برای کمک ، سراغ یک وکیل حقوق بشر می رود تا عدالت را در حق او اجرا کند حالا چون این وکیل علیه سیستم قد علم میکند مشکلاتی برایش ایجاد میشود ولی باعث میشود او بیشتر برای انجام این کار مصمم شود.
زوج جوانی که در حال رانندگی هستند با یک تصادف روبرو می شوند. آنها در یک مثلث بین پلیسی که حادثه را بررسی میکند و شخصیت سیاسی فاسدی که در تعقیب آنهاست، قرار میدهد
زمانی که تنش و درگیری میان زندانیان و کارکنان یکی از خطرناکترین زندانهای فوق امنیتی جهان و محلی برای حبس ترسناکترین مجرمان، به وجود میآید، هرج و مرجی مرگبار سرتاسر زندان را در بر میگیرد.
در انیمیشن سه کله پوک گریز ، پاندا و یخی پس از آنکه نماینده وزارت کنترل حیات وحش ملی تلاش می کنه اونها رو از زندگی ساقط کنه مجبور می شن خونه زندگیشون رو ول کنن و برای زندگی به کانادا برن.
پس از جنگ داخلی آمریکا، یکی از سربازان که تصور می شد جان خودش را از دست داده باز می گردد و متوجه می شود فرزندانش به اشتباه، با قطار یتیمان به جای دیگری انتقال یافته اند. این فیلم، قصه مردمی است که برای مصلحت عموم با هم متحد می شوند، و قصه کودکانی که چاره ای ندارند جز اینکه خیلی سریع بزرگ شوند.
مردی به نام ری گریسون که به نوعی یک سرباز کشته شده محسوب میشود، طی برنامهای دوباره وارد دنیای ابرقدرتها میشود و به جنگیدن ادامه میدهد.
یک ژیمناستیک جوان که ناامیدانه سعی می کند مادر سختگیر خود را راضی کند، تخم مرغی عجیب را کشف می کند. او آن را پنهان می کند و آن را گرم نگه می دارد، اما وقتی موجود داخل آن بیرون میآید، آنچه ظاهر می شود همه آنها را شوکه می کند.