
نگرانی گرومیت از این که والاس به اختراعاتش بیش از حد وابسته شده، زمانی به اثبات میرسد که والاس یک "گنوم هوشمند" اختراع میکند که به نظر میرسد ذهن خود را پیدا کرده است. وقتی مشخص میشود که ممکن است یک شخصیت انتقامجو از گذشته در حال هدایت اتفاقات باشد، این وظیفه گرومیت میشود که با نیروهای شوم مبارزه کرده و استاد خود را نجات دهد... وگرنه ممکن است والاس دیگر نتواند هیچ اختراعی انجام دهد!
ریکاردو در سال 1994، رویای فیلمساز شدن را کنار گذاشت. او که در بیست و چهار سالگی به نظر میرسید سرنوشت خود را پذیرفته است، زندگی در جامعهای مصرفی و ناشناس. دیگر هیچ امیدی به تبدیل شدن به یک هنرمند نداشت. اما زمانی که رادیو-کانادا با او تماس گرفت و درخواستش را در بین فینالیستهای برنامهی 'La Course' سال 1994-95 انتخاب کرد، شعلهای دوباره در دل او روشن شد. شاید هنوز فرصتی برای دنبال کردن رویایش وجود داشته باشد.
آدام، پسری نوجوان با دلی پر از سوال و کنجکاوی، پس از پیدا کردن نامهای حاوی فهرستی از نامها و آدرسها، تصمیم میگیرد به سراسر کشور سفر کند. او در جستجوی مردانی است که شاید پدر واقعیاش باشند. در این سفر، او با مواجهه با مردانی متفاوت و کشف حقیقتهایی در مورد گذشتهاش، به دنبال یافتن هویتش میرود.
در طول جنگ جهانی دوم، گردانی متفاوت پا به میدان گذاشت. تنها گردان تماماً زنانه و سیاهپوست ارتش آمریکا با مأموریتی روبهرو شد که همه آن را غیرممکن میدانستند: سه سال نامههای نرسیده به سربازان، 17 میلیون قطعه امید، عشق و انتظار، باید در شش ماه مرتب شوند. این زنان، با شجاعت و ارادهای بینظیر، ثابت کردند که هیچ غیرممکنی در برابر اراده انسانی دوام نمیآورد.
183 سال پیش از وقایع روایتشده در سهگانه اصلی، حملهای ناگهانی توسط ولف، رهبر قوم دانلندینگ ها حیلهگر و بیرحم که به دنبال انتقام مرگ پدرش است، هلم همرهند و مردمش را مجبور میکند تا آخرین مقاومت جسورانه خود را در دژ باستانی هورنبورگ به نمایش بگذارند. در حالی که اوضاع روز به روز ناامید کننده تر میشود، هرا، دختر هلم، باید اراده خود را برای رهبری مقاومت در برابر دشمنی مرگبار که قصد نابودی کامل آنها را دارد، احضار کند
نمایش ترسناک دلقک قرار است هرجومرجی بر سر ساکنان ناآگاه مایلز کانتی فرو بریزد؛ این کریسمس خواب راحتی نخواهند داشت. پنج سال پس از نجات از قتلعام هالووین توسط دلقک آرت، سیِنا و جاناتان همچنان در تلاشاند تا زندگی ویرانشدهشان را از نو بسازند. با نزدیک شدن به فصل تعطیلات، سعی میکنند روحیه کریسمس را بپذیرند و وحشتهای گذشته را پشت سر بگذارند. اما درست زمانی که احساس امنیت میکنند، آرت بازمیگردد و مصمم است تا شادی تعطیلاتشان را به کابوسی جدید بدل کند. فصل جشن بهسرعت به آشوب میکشد، و آرت نشان میدهد که هیچ تعطیلاتی از وحشت او در امان نیست.
ساکنان التقاطی یک شهر کوچک جزیره ای زیبا باید در قتلی هیجان انگیز و کشف یک میلیون دلار دست به کار شوند که منجر به یک سری تصمیمات بد فزاینده می شود که جامعه زمانی صلح آمیز را به هم می زند.
اوزی، پس از جدا شدن از والدینش زمانی که خانهشان در جنگل نابود میشود، توسط صاحبان مهربان یک پناهگاه حیاتوحش نجات داده میشود. آنها اوزی را در امنیت نگه میدارند و به تدریج به او زبان اشاره را آموزش میدهند. اوزی با ترکیب مهارتهای جدیدش و استعداد طبیعیاش در استفاده از شبکههای اجتماعی، بهسرعت مخاطبان جهانی پیدا میکند. زمانی که او متوجه میشود ممکن است والدینش زنده باشند، تصمیم میگیرد سفری را برای یافتن آنها آغاز کند و در عین حال جهان را از وقایعی که در جنگلهای بارانی رخ میدهد، آگاه کند، پیش از آنکه
یک اودیسه در زمان و خاطره، با محوریت مکانی در نیوانگلند که در ابتدا بهصورت یک بیابان و بعدها بهعنوان یک خانه، داستان عشق، فقدان، مبارزه، امید و میراث را میان زوجها و خانوادهها در طول نسلها روایت میکند.
دلیا بالمر، یک پرستار قراردادی، با سوئینی آشنا شد، کسی که اعتراف کرد دوست دختر سابقش را به قتل رسانده است. سوئینی به او حمله کرد و سپس از دستگیری گریخت. دلیا پس از بازسازی زندگی خود، هفت سال بعد با سوئینی روبرو شد، زمانی که او به دلیل قتلی دیگر دستگیر شده بود.