183 سال پیش از وقایع روایتشده در سهگانه اصلی، حملهای ناگهانی توسط ولف، رهبر قوم دانلندینگ ها حیلهگر و بیرحم که به دنبال انتقام مرگ پدرش است، هلم همرهند و مردمش را مجبور میکند تا آخرین مقاومت جسورانه خود را در دژ باستانی هورنبورگ به نمایش بگذارند. در حالی که اوضاع روز به روز ناامید کننده تر میشود، هرا، دختر هلم، باید اراده خود را برای رهبری مقاومت در برابر دشمنی مرگبار که قصد نابودی کامل آنها را دارد، احضار کند
در شب کریسمس، خانوادهای گرد هم میآیند تا شاید آخرین تعطیلات خود را در خانهی اجدادیشان جشن بگیرند. با گذر شب و بروز تنشهای میاننسلی، یکی از نوجوانان بهطور مخفیانه همراه دوستانش بیرون میرود تا حومهی زمستانی شهر را برای خود کشف کند.
نایت اول و سیلک اسپکتر که به رویدادهایی که همکاران سابقشان را گرفتار کرده مشکوک هستند، از بازنشستگی خارج میشوند تا به تحقیق بپردازند. در حالی که با اخلاقیات شخصی، شیاطین درونی و جامعهای که علیه آنها شده است دستوپنجه نرم میکنند، با گذر زمان رقابت میکنند تا توطئهای عمیقتر را که ممکن است به جنگ هستهای جهانی منجر شود، کشف کنند.
قسمت هشتم منتشر شد.
داستان تحول و به قدرت رسیدن آزوالد کابلپات، ملقب به پنگوئن (با بازی کالین فارل) را از یک فرد عادی و بد شکل به یک گانگستر مشهور در شهر گاتهام به تصویر کشیده است و…
ساکنان التقاطی یک شهر کوچک جزیره ای زیبا باید در قتلی هیجان انگیز و کشف یک میلیون دلار دست به کار شوند که منجر به یک سری تصمیمات بد فزاینده می شود که جامعه زمانی صلح آمیز را به هم می زند.
قسمت دوم منتشر شد.
چهار کودک عادی در جستجوی سیاره خانه خود هستند پس از اینکه در کهکشان جنگ ستارگان گم میشوند.
قسمت هشتم منتشر شد.
کارل آلبرگ به یک شهر ساحلی آرام نقل مکان میکند تا ذهن خستهاش را که بر اثر سالها کار پلیسی در شهرهای بزرگ آسیب دیده است، آرام کند. اما به زودی متوجه میشود که برای حل قتلهایی که پیوسته در ساحل او رخ میدهند، باید از تمام مهارتهای خود استفاده کند.
یک نرفگلهدار، مصنوعی را کشف میکند که دنیای جنگ ستارگان را دگرگون کرده و جای قهرمانان و تبهکاران را عوض میکند. او وارد ماجراجوییای میشود تا نظم را بازگرداند و به عنوان ناجی، کهکشان شکسته را دوباره سر و سامان دهد.
تراپیست غمگینی به نام «جیمی» تصمیم می گیرد که از تمام آموزش هایی که دیده است چشم پوشی کند و به بیمارانـش بگوید که واقعاً چه فکری درمورد آن ها می کند. این تصمیم او در نهایت باعث می شود که زندگی بیمارانـش و همچنین خودش به کلی تغییر کند
داستان دربارهی کاترین ریونسکرافت، روزنامهنگار مشهور تلویزیونی است که حرفهاش بر افشای تخلفات پنهان نهادهای معتبر بنا شده است. کاترین ناگهان با رمانی از مردی به نام استیون بریگاستوک روبرو میشود و با وحشت درمییابد که او شخصیت اصلی این داستان است؛ داستانی که تاریکترین راز زندگیاش را برملا میکند، رازی که گمان میکرد تنها خودش از آن آگاه است.