سالها پس از پایان برنامه تلویزیونی محبوب چیپ و دیل، اکنون این دو سنجاب زندگی بسیار متفاوتی دارند. اما زمانی که همبازی قدیمی آنها به نام مونتری جک به طرز اسرارآمیزی ناپدید میشود، چیپ و دیل باید بار دیگر با یکدیگر متحد شده تا دوست خود را نجات دهند و…
یک آشپز تنها، کم حرف و البته ماهر به غرب سفر میکند و به یک گروه از شکارچیانی که در منطقه اورگان مستقر شده بودند، می پیوندد. او در طی این مدت به دنبال کسب ثروت خودش هم بود اما مدت زیادی طول نمیکشد که…
پس از آنکه جهان توسط یک تبهکار خطرناک تهدید میشود، نوجوانی به همراه استادش با یکدیگر همکاری میکنند تا بتوانند جلوی او را بگیرند، اما در این راه با چالش های جالب و سختی مواجه می شوند و…
ویل اسپن مردی است که همسر سابقش در یک پمپ بنزین ناپدید میشود. ویل در حالی که به دل گروه جنایتکاران شهر می رود تا او را نجات دهد، همزمان از دست پلیس و مقامات افبیآی نیز متواری شده است...
فارست گامپ (تام هنکس) مادرزاد دچار اختلالاتی ذهنی و جسمی است. او در کودکی به طور معجزه آسایی توانایی راه رفتن را بدست می آورد اما همچنان ضریب هوشی اش بسیار از حد نرمال پایینتر است. مادرش با تلاش فراوان او را به مدرسه می فرستد. بر اساس سلسله ای از حوادث به موفقیتهایی بزرگ دست پیدا می کند. به جنگ ویتنام می رود و به عنوان قهرمانی دست پیدا می کند. و حتی عاشق می شود.
هنگامی که مدیر کلوپ شبانه موفق دهه 80 تونی تاورز در کریسمس سوار قطاری جادویی می شود، متوجه می شود که هر واگن مرحله متفاوتی از زندگی او را در خود جای داده و اقداماتی که در یک واگن انجام می دهد مستقیماً بر زندگی او در واگن بعدی تأثیر می گذارد. آیا تونی می تواند زندگی خود - و زندگی افرادی را که دوستشان دارد - به سمت بهتر شدن تغییر دهد یا فقط اوضاع را بدتر خواهد کرد؟
ویل هانتینگ مستخدم بیست سالهی انستیتوی تکنولوژی ماساچوستس، ذهنی فوقالعاده خلاق دارد و پروفسور لامبو استاد ریاضیات کالج، به نبوغ او در ریاضی پی میبرد. حالا چون ویل زندگی پر دردسری دارد پروفسور با دوست قدیمی خود، روانپزشکی به نام شان مگوایر تماس میگیرد و ویل را نزد او میفرستد...
فیلم این دو نفر را در غرب وحشی پیدا می کند، جایی که آنها به نجات یک مزرعه از دست یک شرور کمک می کنند. رقبا با هم متحد می شوند تا به یک دختر گاوچران و برادرش کمک کنند تا خانه خود را از دست یک زمین خوار حریص نجات دهند.
والتر نف زخمى وارد دفتر كارش مىیشود و خطاب به دستگاه ضبط صدا ماجراى خود را تعریف میكند: این كه چطور به عنوان مأمور بیمه به خانه ى آقاى دیتریكس رفت و به خانم خانه، فیلیس، دل باخت، طورى كه قبول كرد در نقشه ى قتل شوهر ثروتمندش و تصاحب حق بیمه با او همدستى كند...
اواخر قرن سیزدهم. «ادوارد اول»، شاه انگلستان نسبت به سرزمین اسکاتلند ادعای مالکیت دارد. «ویلیام والاس» که نسبت به زادگاهش تعصب نشان می دهد، پس از این که سربازان انگلیسی همسر تازه عروسش را به قتل می رسانند، برای خون خواهی و نیز آزادی اسکاتلند به مبارزه برمی خیزد