با آغاز جنگ در آوریل سال 1917، سربازی اجباری ارتش آغاز میشود. در این میان لورل و هاردی نیز به اجبار به جنگ فرستاده میشوند و سادله لوحی آنها در جنگ ماجراهایی طنز و بامزه ای می آفریند. بعد از پایان جنگ آنها باید به دختر کوچولوی دوستشان که اسیر شده کمک کنند و…
یک فرد بدشانسی به ناچار به “اولیور” و “استنلی” روی آورده است و آن ها را مجبور میکند تا به یک پیرزن برای غذا خوردن التماس کنند و…
لورل و هاردی فقیر و بیکار سرگرم ماهیگیری در بندر هستند که به طور تصادفی روزنامهای میبینند که در آن آگهی ای برای قرائت وصیت نامه ابنزل لرول ثروتمند نوشته شده است. لورل و هاردی به امید دریافت سهمی از ارث راهی خانه ابنزل لورل میشوند بی خبر از اینکه وی به قتل رسیده و ماجرا با آن چیزی که تصور میکنند بسیار تفاوت دارد.
همسر الیور در شیکاگو و در تعطیلات به سر می برد. اولیور بعد از یک مهمانی در شب گذشته خانه را به هم ریخته است. او تلگرافی از همسرش دریافت می کند که در آن نوشته است که بعد از ظهر به خانه برمی گردد! اولیور از ترس زنش با استن تماس می گیرد تا بیاید و در تمیز کردن خانه به او کمک کند اما…
هاردی که پایش شکسته در بیمارستان بستری شده است و لورل تصمیم می گیرد به عیادت او برود، اما ناخواسته برای اولیور مشکلاتی به وجود می آورد…
در سال 1938 جنگ خاتمه پیدا کرده است اما استنلی که مسئول حفاظت از یک سنگر بوده هنوز از این قضیه مطلع نشده است! در همین هنگام الیور، همرزم سابق استنلی، عکس وی را در یک روزنامه می بیند و…
در این فیلم الیور و استنلی نقش دو کودک خرابکار را ایفا میکنند که باعث ماجراهای بامزه ای میشود…
لورل و هاردی در یک کارگاه چوب بری مشغول کار میشوند ولی چیزی نمیگذرد که اشتباهات آنها خرابیهای بزرگی به بار میآورد…
لورل و هاردی که موفق به دستگیر کردن یک دزد بانک شدهاند، به عنوان پاداش بورسیه تحصیل در دانشگاه آکسفورد را دریافت میکنند. اما در دانشگاه با برخورد ناخوشایند سایر دانشجویان روبرو میشوند و...
دو آواره و ولگرد در یک عمارت خالی مخفی می شوند ولی صاحبان آن عمارت وارد آنجا می شوند که قصد دارند آنجا را اجاره دهند…