یک مرد پس از یک عمر مشکل، این شانس را دارد که با عشق و حمایت خانواده اش اوضاع را تغییر دهد، می بیند که به مکان تاریکی که بر آن غلبه کرده است باز می گردد. پس از یک عمر دردسر و بدبختی، یک مرد این شانس را دارد که با عشق و حمایت خانواده اش همه چیز را تغییر دهد.اما او هر چه سعی میکند از مشکلات دور شود،میبیند که به آنها نزدیک تر میشود.
وینسنت پَری، متهم به قتل همسرش، از زندان سن کوئنتین در منطقهٔ سان فرانسیسکو میگریزد و تحت حمایت آیرین جانسن قرار میگیرد. سپس با جراحی پلاستیک چهرهاش را عوض میکند تا بتواند فارغ از تعقیب پلیس، قاتل واقعی همسرش را پیدا کند.
راننده تاکسیای پس از آنکه کارا، زنی جوان که رازی تاریک را در دل دارد، سوار می کند، حوادثی غیرمنتظره را در طول شب تجربه می کند. کارا از او می خواهد تا بدون مقصد خاصی در اطراف شهر رانندگی و او را در رفتن به مسیرهای عجیبی همراهی کند.