قسمت پنجم منتشر شد.
طاعونی مرگبار و بیسابقه جهان را به زانو درمیآورد و انسانها تقریباً بهطور کامل نابود میشوند. با فروپاشی تدریجی تمدن، تنها چند بازمانده پراکنده باقی میمانند که در دنیایی ویران شده برای بقا تلاش کنند.
قسمت یازدهم منتشر شد.
یک عصب شناس پیشگام در رشته خود به همراه تیم کارآموزانش درباره ذهن انسان پژوهش می کنند و هم زمان با سلامت روان و روابط انسانی خود نیز درگیرند
برای رابین 11 ساله و پراراده و گروه وفادارش، «هودها»، تکهای از زمین پوشیده از علفهای هرز در انتهای بنبست آنها یک قلمرو جادویی است.
وقتی بدن بهترین دوستش در یک قبر کم عمق پیدا میشود، دن، یک پلیس از یک شهر کوچک، برای یافتن پاسخها از یک گوشهنشین بیثبات که آخرین فردی بود که دوستش را زنده دیده بود، کمک میخواهد. هنگامی که دن به حقیقت نزدیکتر میشود، باید با شیاطین درونی خود روبهرو شود و متوجه میشود که امید میتواند در مکانهای غیرمنتظرهای یافت شود.
ریکاردو در سال 1994، رویای فیلمساز شدن را کنار گذاشت. او که در بیست و چهار سالگی به نظر میرسید سرنوشت خود را پذیرفته است، زندگی در جامعهای مصرفی و ناشناس. دیگر هیچ امیدی به تبدیل شدن به یک هنرمند نداشت. اما زمانی که رادیو-کانادا با او تماس گرفت و درخواستش را در بین فینالیستهای برنامهی 'La Course' سال 1994-95 انتخاب کرد، شعلهای دوباره در دل او روشن شد. شاید هنوز فرصتی برای دنبال کردن رویایش وجود داشته باشد.
یک افسر امنیت فرودگاه تلاش میکند تا از یک مسافر مرموز پیشی بگیرد که او را مجبور میکند یک شیء خطرناک را به طور غیرقانونی به پرواز شب کریسمس منتقل کند.
183 سال پیش از وقایع روایتشده در سهگانه اصلی، حملهای ناگهانی توسط ولف، رهبر قوم دانلندینگ ها حیلهگر و بیرحم که به دنبال انتقام مرگ پدرش است، هلم همرهند و مردمش را مجبور میکند تا آخرین مقاومت جسورانه خود را در دژ باستانی هورنبورگ به نمایش بگذارند. در حالی که اوضاع روز به روز ناامید کننده تر میشود، هرا، دختر هلم، باید اراده خود را برای رهبری مقاومت در برابر دشمنی مرگبار که قصد نابودی کامل آنها را دارد، احضار کند
جت و دوستاش، شاون، سیدنی و میندی، به یک کمپ فضایی میرن تا مهارتهاشون رو امتحان کنن. اما وسط راه، ساناسپات یه واکنش آلرژیکی عجیب پیدا میکنه و خیلی خیلی کوچیک میشه! حالا تیم باید از کمپ بیرون برن و داروی «دِشرینکولوم» رو پیدا کنن، بدون اینکه میچل بفهمه اونها چه کاری انجام میدن!
یک باروری معجزهآسا. یک پادشاه بیرحم. یک تعقیب خونین. سفر مریم برای به دنیا آوردن عیسی در این حماسه مذهبی بلوغ، روایت میشود.
قسمت هشتم منتشر شد.
پس از اینکه یک مجری تلوزیون به طور تصادفی در اعماق جنگلهای پوکونوس با جسدی مواجه میشود، متوجه میشود که برای قتل یک نژادپرست بدنام سفیدپوست پاپوش دوختهاند.