پس از اینکه گروهی از مجرمان بالقوه دختر بالرین 12 ساله یک شخصیت قدرتمند دنیای اموات را ربودند، تنها کاری که باید انجام دهند تا 50 میلیون دلار باج بگیرند این است که یک شبه دختر را تماشا کنند. در یک عمارت منزوی، اسیرکنندگان یک به یک شروع به کم شدن میکنند و با وحشت فزایندهای متوجه میشوند که بدون هیچ دختر بچه معمولی در داخل قفل شدهاند.
شهر مرزی کوچک میرادرو، دختری 12 ساله بنام فورتونا "لاکی" زندگی می کند که جدیدا نقل مکان کرده و به این شهر کوچک آمده است. او در این شهر اسب وحشی به نام اسپریت را می بیند که توسط مأموران دستگیر می شود. اسب از دست مامورها فرار می کند و فوراً فورتونا(لاکی) او را پیدا میکند و با آن اسب دوست می شود.در این حین فورتونا با دو دختر دیگر با نام های پرو گرنجر و ابیگیل استون ، که هر دو صاحب اسب هستند آشنا می شود و آنها به ماجراهای روزمره در سراسر زمین می پردازند.