داستان از این قرار است که ملکهای در وسط زمستان کنار پنجرهای نشسته بود و مشغول قلابدوزی از روی طرحی از جنس درخت آبنوس بود که انگشتش را زخمی میکند.او با دیدن خون آرزو میکند که دختری که از او به دنیا میآید پوستی به سفیدی برف و لبانی به سرخی خون و مو وچشمانی به سیاهی قالب درخت آبنوس که در دستانش بود داشته باشد. سال بعد دختری با همان ویژگیها که ملکه آرزو کرده بود به دنیا میآید ولی ملکه هنگام وضع حمل میمیرد. اسم آن دختر را سفید برفی مینامند. سال بعد شاه همسر دیگری برای خود اختیار میکند ملکه جدید بسیار زیبا اما فوقالعاده مغرور بود. او آینهای جادویی داشت که قادر به تکلم بود یکی از وظایف آینه این بود که به ملکه اعلام کند که او زیباترین فرد روی زمین است.
تیانا، موانا، سفید برفی، راپونزل و آریل هنگام ماجراجویی به شکلی اسرارآمیز به یک قلعه مرموز منتقل میشوند. مدت کوتاهی پس از رسیدن به قلعه، آنها متوجه میشوند که گستون نقشهای شیطانی برای تسلط بر همه پادشاهی در سر دارد. حال پرنسسهای دیزنی باید برای نجات پادشاهی از چنگال گستون و حل چالشهای پیش رو با یکدیگر متحد شوند و…
این فیلم برگرفته از داستان برادران گریم از دختریست که نامادری اش او را دوست ندارد و داستان شامل آینه سخن گو , سیب مسموم و ...