یک گاو سوار بازنشسته که ناامید از جمع آوری پول برای درمان سرطان دخترش است، با پسر جدا شده اش همکاری می کند و قبل از تمام شدن زمان، به سرقت متوسل می شود. اما پس از خراب شدن دزدی، نگه داشتن پول - و آزادی آنها - به این دو نفر نیاز دارد که از یک جفت افسر مجری قانون محلی، از جمله یک کلانتر عدالت خواه که به زودی مشکوک است که کلید پرونده او ممکن است به طرز ناراحت کننده ای در نزدیکی خانه باشد، گول بزنند. .
قسمت بیست و هشتم از فصل چهارم با زیرنویس فارسی قرار گرفت.
داستان، حول اِرن یِگِر، خواهرخوانده اش میکاسا اَکِرمَن و دوست این دو با نام آرمین آرلرت میگذرد. پس از سقوط دیوار ماریا و شهر شیگانشینا توسط تایتانها، مادر اِرن به دست یک تایتان کشته میشود و او قسم میخورد که انتقام مادرش را از تایتانها بگیرد. او به همراه دوستانش به دسته دیدهبانی ملحق میشوند تا تایتانها را از بین ببرند.
زندگی در سولبی (روستایی در انگلستان) به خوبی و صلح آمیز در حال گذر است تا اینکه یک روز “میتچو” و “سباستین” پیامی داخل یک بطری در بندر پیدا میکنند. بطری از طرف شهردار گمشده سولبی از یک جزیره مرموز که شهردار کشف کرده بود، رسیده است و حالا آنها باید یک سفر خطرناک را با گلابی بزرگی برای نجات شهردار و آوردن او به سولبی و رمزگشایی این کشف عجیب آغاز کنند…
هوگارت پسری 9 ساله، رابطه دوستی نزدیکی با رباتی دارد که به زمین آمده است. ماموران به دنبال نابودی ربات هستند اما او برخلاف ظاهر ترسناکش، بی آزار و مهربان است.