ارسلان قاسمی
ارسلان قاسمی. بازیگر سینما و تلویزیون و خواننده است .او فارغ التحصیل رشته تئاتر و مهندسی معماری است که در ۸ سالگی جلوی دوربین رفت و حالا خوانندگی میکند و حضور فعالی در عرصه مدلینگ هم دارد.
ارسلان قاسمی. بازیگر سینما و تلویزیون و خواننده است .او فارغ التحصیل رشته تئاتر و مهندسی معماری است که در ۸ سالگی جلوی دوربین رفت و حالا خوانندگی میکند و حضور فعالی در عرصه مدلینگ هم دارد.
سریال در چشم باد زندگی خانواده ای از لحظه های تلخ و شیرین در سه دوره از وقایع سیاسی اجتماعی مهم تاریخ ایران دوره اول، دوره قاجار و پهلوی دوره دوم جنگ جهانی دوم و دوره سوم پیروزی انقلاب اسلامی و فتح خرمشهر است
پسری به نام امید در مسطح فضایی تیانا جامانده است و به خاطر علاقهاش به دختر پادشاه تیانا (شیمبا) قصد برگشت ندارد اما دستگاه تصویری سفینه تورنادو آلارم میدهد. خانم خوشخیال در حال افتتاح تورنادو به عنوان رستوران تورنادو است اما بچهها…
در چيدمانه ، ميهمانان پس از انجام چالش هاي طراحي شده ، امتياز كسب ميكنند ، با امتيازاتشون لوازم منزل خريد ميكنند و در آخر ، چيدماني كه انجام ميدهند ، مورد قضاوت و نظر سنجي گروه داوري و مخاطبين برنامه قرار خواهد گرفت .
قسمت دوازدهم منتشر شد.
گوهر پس از فوت همسرش یک سال درس می خواند و با موفقیت در آزمون کنکور در رشته پزشکی قبول می شود. حالا او با نوه اش هم دانشگاهی می شود و همین موضوع ماجراهایی را در خانواده و دانشگاه پیش می آورد.
فیلم سینمایی داشآکل برگرفته از کتاب سه قطره خون (مجموعه داستان کوتاه) اثر صادق هدایت رابطهٔ عاشقانه ای را روایت میکند که «لوطیان» و «قداره کشان» آواز عشق «مرجان» را هنوز بعد از سالها روایت میکنند. فیلمی به قلم «منصور براهیمی» با نگاه نو به سینمای نوستالژیک ایران.
“اختاپوس” از درون یک غار، امورات قلعه را فرمانروایی میکند. او برای به دام انداختن آهوها و نوشیدن عصاره تن آنها “بل بله” را به خدمت گرفته اما آهوها با نقشهای “پیشونیسفید” از قلعه فرار میکنند. از سوی دیگر مادر “آهو پیشونیسفید” برگشته تا آهو را از “سالار” یعنی پدر خواندهاش پس بگیرد و “پیشونیسفید” به دلیل رنجش از سالار، میخواهد به پیش مادرش بازگردد اما..
ماجرا با به دام افتادن پیشونی سفید توسط اختاپوس آغاز میشود و در این قسمت، قهرمان داستان یعنی میمون (با بازی ارسلان قاسمی) به جنگ اختاپوس می رود اما…
عزت که جوانی بیکار است، به همراه حشمت به قصد دزدی به خانه حاجیه خانم که پیرزنی خیر است، میرود. حاجیه خانم به عزت پناه میدهد. عزت تحت تاثیر او قرار میگیرد و رویه زندگیاش را تغییر میدهد.
همیشه همه چیز اون طوری که فکر میکنی پیش نمیره...