افسانه چهرهآزاد
افسانه چهرهآزاد بازیگر سینما اهل ایران است. او نوه رقیه چهره آزاد بازیگر و همسر شاهرخ فروتنیان بازیگر و طراح صحنه و لباس سینما است.
افسانه چهرهآزاد بازیگر سینما اهل ایران است. او نوه رقیه چهره آزاد بازیگر و همسر شاهرخ فروتنیان بازیگر و طراح صحنه و لباس سینما است.
این فیلم در رابطه با یک جانباز است که حدود بیست سال است در کما میباشد و بعد از این مدت طولانی قرار است به هوش بیاید...
عطا و معصومه زن و شوهری هستند که در خانه ای مستأجر بوده و موعد تخلیه منزل مسکونی شان فرار رسیده است اما عطا می خواهد هر طور که شده قرارداد را تمدید کند با آنکه با مشکل مالی مواجه است و...
طاها، پس از سالها اسارت به كشور بازمي گردد اما همه چيز تغيير كرده و نمي داند در پس اين واقعيت هاي تلخ، حقيقتي پنهان شده است..
این فیلم دربارهٔ مشکلات چند جوان است که میخواهند از مسیری سریع اما پر خطر، همه چیز را یک شبه به دست بیاورند و...
داستان فردی را روایت میکند که به اشتباه با یک فرمانده جنگ جابجا گرفته میشود و باعث به وجود آمدن اتفاقاتی در زندگی اش میشود..
محمود، که نقاش ساختمان است و از همسرش زهرا جدا زندگی میکند، تصمیم دارد برای کار به ژاپن برود. محمود همسرش را به محضر میبرد تا او را طلاق بدهد، ولی محضردار گواهی عدم حاملگی زن را میخواهد و آنها ناگزیر به آزمایشگاه میروند. جواب آزمایش زهرا، به رغم تصور آنها، مثبت است و زن و شوهر جوان چاره را در سقط جنین میبیند، اما هزینه سنگین سقط جنین و توقیف پزشکی که به آنها معرفی شده موجب میشود که آن دو به پیرزن قابلهای مراجعه کنند که...
زنی جوان به نام نیکا به گویندگی برنامه های عروسکی علاقه دارد، اما همسرش که یک کارخانه عروسک سازی را اداره می کند با او مخالف است. نیکا با کمک استاد خود دست به ترفندهایی می زند و ماجراهایی شیرین می آفریند....
داستان ویلای من دربارهٔ پیرمردی 90 ساله و پولدار (آقای مشکات) است که قرار است بهزودی فوت کند. وی هرگز ازدواج نکرده و فرزندی ندارد. او فقط چند برادر دارد که همهٔ آنها فوت کردهاند. وکیل درستکار وی (نگین معتضدی) به دنبال وراث واقعی او میباشد که بهطور اتفاقی ارسلان (مهران مدیری) و هدایت (سیامک انصاری) که در یک رستوران کار میکنند متوجه این ماجرامیشوند و تصمیم میگیرند که خود را به عنوان برادر زاده مشکات معرفی کنند. ارسلان فردی باهوش و خلاف کار با سابقه است و هدایت نیز سابقه زندان دارد و در جعل مدرک استاد است.
رابطه قدیمی مرتضی و رفیقش با ورود دختری جوان به جمع آنها پیچیده می شود. مرتضی که بعد از مدتها به شهرش بازگشته، نمی داند که چه عشق و خیانتی انتظارش را می کشد...