بزودی
در خانهٔ مادربزرگ، همه خانواده دور هم جمع شدهاند تا جشن تولدی برای مادربزرگ بگیرند. همه چیز خوب پیش میرود تا اینکه داماد خانواده که به دلیل سفر در این مهمانی حضور نداشته سرزده میرسد و شمش طلایش را میخواهد که چندین وقت قبل به امانت در خانه مادربزرگ گذاشته بودهاست. با یک گشتن ساده متوجه نبود شمش طلا میشوند. این ماجرا آغازگر تنشی بزرگ در بین اعضای خانواده است. تمام افرادی که حضور دارند انگیزههایی برای برداشتن شمش طلا دارند و به مرور بحران پیچیدهتر میشود.
منیره و بابک زن و شوهری هستند که پس از 12 سال زندگی مشترک و داشتن یک فرزند، روابطشان به سردی کشیده است. منیره که از وضعیت موجود ناراضی است، برای فرار از شرایط رو به مواد مخدر و رابطه با مردی به نام فرید میآورد. در این وضعیت بابک نیز به زن خودش شک میکند و...
این فیلم داستان آن روایتگر زندگی زنی به نام مهری است که ناخواسته درگیر ماجرایی مجهول میشود و در پی حل آن است.