جواد رضویان
سیدجواد رضویان بازیگر، کارگردان و خواننده اهل ایران است.
سیدجواد رضویان بازیگر، کارگردان و خواننده اهل ایران است.
قسمت دوم فصل پنج منتشر شد.
بعضی از چهرههای معروف ایرانی باید به هر طریقی یکدیگر را بخندانند، اما چالش اصلی این است که نباید بخندند.
قسمت پنجم منتشر شد.
این داستان درباره خانوادهای است که برای کسب سود مالی بالا تصمیم به واردات قهوه میگیرند و در این کار چنان موفق میشوند که شخصیت اصلی به عنوان «پدر قهوه» شهرت پیدا میکند.
قسمت بیست و هفتم منتشر شد.
داستان پزشکی به نام هومن صحرایی است. او که پزشکی متعهد و متخصص است، به دلایلی مجبور می شود در بیمارستانی دیگر به نام حاشیه مشغول به کار شود. در این بین با افرادی غیر متخصص و سود جو آشنا شده و وارد ماجراهایی تازه می شود.
درباره زندگی دو مرد و همسرانشان و دوست بیکارشان است. اتفاقات طنز این سریال پیرامون کار و محل زندگی آن ها اتفاق می افتد.
داستان از جایی شروع میشود که موجود عجیب و بامزهای به نام فوفو توسط نیروهای پلید پادشاه میتامیتا، از سیاره خودش دزدیده میشود. فوفو که هنگام انتقال به میتا میتا، از سفینه به بیرون پرتاب شده، به زمین سقوط میکند و از دودکش شومینه خانهای سر در میآورد. این آغاز ماجراهای فوفو و آرزوهای عجیب بچهها روی کره زمین است.
قدرت و جهانگیر جاعلان معروف که تحت تعقیب پلیس می باشند با لباس و چهره مبدل قصد دارند از کشور بگریزند ولی در میان راه دچار ماجراهایی می شوند که …
داستان دختری است که بعد از سالها اقامت در خارج از کشور به ایران بازگشته و قصد ازدواج دارد..
تو کفتم!…کف! …می فهمی؟ تا نخورمت ولت نمی کنم!
امیر محجوبی(سیدجواد رضویان) هنرپیشه محبوب سینما قصد دارد با دخترخالهاش، هستی(افسانه پاکرو) ازدواج کند. اما پدر هستی، حاج نایب (رضا شفیعیجم) که فردی بسیار متعصب و سنتی است اعلام میکند که حاضر نیست یک هنرپیشه و مطرب را به عنوان دامادش قبول کند و تنها در صورتی با ازدواج امیر و هستی موافقت میکند که امیر شغلش را عوض کند. هستی و امیر تلاش میکنند تا نظر حاج نایب را عوض کنند. در همین حین جلیل برادر دوقلوی امیر پس از سالها از خارج از کشور بازمیگردد…
دو جوان که برای انجام معاینات مربوط به معافی از سربازی به مرکز نظام وظیفه رفتهاند با هم آشنا میشوند و این آشنایی پیشدرآمد اتفاقات بسیاری برای آنها میشود.