مهران رجبی
مهران رجبی بازیگر و مجری اهل ایران است. او برای بازی در کودک و سرباز (۱۳۷۸) نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.
مهران رجبی بازیگر و مجری اهل ایران است. او برای بازی در کودک و سرباز (۱۳۷۸) نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.
داستان فیلم در راستای تبلیغ دین مبین اسلام و مذهب تشیع و نفی فرقههای دروغین منتسب به اسلام همچون طالبان و داعش است، درباره حضور سه روحانی ایرانی در کنفرانسی در کشور آلمان با عنوان «مذهب من» است. دو طلبه میخواهند برای شرکت در سمیناری دانشگاهی پیرامون ادیان به آلمان بروند. رئیس حوزه علمیه آنها که حاج آقا فراستی نام دارد، راه سفر را برآنها میبندد. طلبههای جوان با اغفال حاج آقا فراستی، ویزایی هم برای او میگیرند و او را با خود به آلمان میبرند.
عزیز و نوهاش حمید، بیخبر خانواده به مشهد میروند. حمید به دنبال تماشای مسابقه فوتبال است، اما عزیز مخالف اوست…
حميد افشاري منشي دادگستري كه به پسرش قول داده كامپيوتر مدل بالايي را براي او خريداري كند، براي بدست آوردن پول به كاري ماجراجويانه دست مي زند. يكي از افرادي كه هم اكنون پرونده اش در دادگاه او بررسي مي شود مرد ثروتمندي است به نام زارع كه با پسرش فرزان زندگي مي كند. حميد افشاري فكر گروگان گرفتن فرزان را با يكي از تبهكاران حرفه اي كه زماني در دادگاه او محكوم شده بوده در ميان مي گذارد و..
داستان فردی را روایت میکند که به اشتباه با یک فرمانده جنگ جابجا گرفته میشود و باعث به وجود آمدن اتفاقاتی در زندگی اش میشود..
روایتی از سرگذشت زندگی یک فرمانده جنگ ایران و عراق دارد که در زندگی اشتباهاتی مرتکب شده و در عالم برزخ سعی در جبران خطاهایش دارد. این اتفاقات در قالب طنز موقعیت رخ میدهند.
داستان "آخرین مجرد" درباره جوانی به نام "ولی" است که بارها به خواستگاری رفته و نتوانسته ازدواج کند. او بر حسب اتفاق با اتومبیل خانم جوانی تصادف می کند و درگیر ماجراهای پیچیده، کمدی و جالبی می شود..
قصه درباره ی پسری (جواد رضویان) است که پا به سن گذاشته و تا کنون ازدواج نکرده است و مخالف شدید ازدواج هم هست اما…
علی که به تازگی مغازه ای را خریده و قصد دارد با راه انداختن یک مکانیکی بار زندگی خانواده اش را به دوش بکشد ، با توطئه دختری جوان روبرو می شود که قصد دارد با در آوردن مغازه از دست علی ، طلاهای دزدیده شده ای را که پدرش چندین سال پیش آنجا پنهان کرده ، بدست آورد . اما درگیر داستانی عاشقانه می شود و …
فیلم درباره پسر جوانی به نام آرمان است که می خواهد به خدمت سربازی برود. او در روز اعزامش با پسر عمه خود سعید تماس می گیرد تا برنامه ای برای تفریح بریزد در همین حین آن دو با دختری به نام مریم آشنا می شوند و …
در یک روستای زیبا که اکثر افراد با هم فامیل هستند به خاطر مسائل دیرینه ای که بین ده پایین و بالا وجود داشته و یک قرعه کشی افراد پایین ده و بالا ده با هم لج می کنند. در این بین رفیع که راننده یک مهندس کارخانه است و همیشه آرزوی پیشرفت داشته وقتی متوجه می شود که مهندس می خواهد فرمول کارخانه را به عده ای بفروشد از آب گل آلود ماهی گرفته و مهندس را تهدید می کند که رازش را افشا خواهد کرد و مبلغ زیادی از او پول گرفته و از شورای ده هم مبلغ زیادی دزدی می کند و فرار می کند..