مینا جعفرزاده
مینا بویوک جعفرزاده بهزادی بازیگر ایرانی است. نقشهای برجستهٔ او شامل فیلم اخراجیها و مجموعههای نابرده رنج و زیر آسمان شهر میشوند.
مینا بویوک جعفرزاده بهزادی بازیگر ایرانی است. نقشهای برجستهٔ او شامل فیلم اخراجیها و مجموعههای نابرده رنج و زیر آسمان شهر میشوند.
حبیب کارگر سادهای است که در یک کارخانه کار میکند اما بنا به دلایلی با دستور رئیسش آقای قندی اخراج میشود. در بین راه با دختری که به تازگی در کارخانه مشغول به کار شده هم مسیر میشود. حبیب به دختر دل میبندد و غافل از اینکه او دختر رئیس کارخانه است تا اینکه…
داستان دختری است که بعد از سالها اقامت در خارج از کشور به ایران بازگشته و قصد ازدواج دارد..
این فیلم روایتی از زندگی سهراب سپهری شاعر و نقاش است که برای نخستین بار در سینمای ایران، ساخته شدهاست.
کریم عاشق خوانندگی است و بدون اینکه بداند دلداده مأموری شده که مأموریت دارد فرمولی را از دانشمندی سرقت کند. پس از متوجه شدن این داستان، کریم دو راه بیشتر ندارد…
آیدین و تداعی که در پارک با هم آشنا شده بودند در حین گردش در پارک توسط مأمورین نیروی انتظامی متوقف شده و به کلانتری برده میشوند. با تشکیل پرونده و تا برگشت آن از دادسرا آیدین در کلانتری مانده و تداعی نیز برای تحقیقات به پزشکی قانونی منتقل میشود و...
محسن نوجوانی است که در کنار بچه های خیابانی هم سن و سال خود در میان خیابان های شلوغ شهر گل فروشی می کند. او آرزوی داشتن یک وجب آسمان را در سر دارد. خواسته او محقق می شود؛ در ابتدا هیچکس تحقق چنین آرزویی را باور نمی کند اما با دیدن آن، ماجراهای گوناگونی آغاز می شود...
رضا با موتور مسافرکشی میکند. او در نگاه اهالی، شیرین عقل است، لیکن در باطن جوانی با عاطفه و مهربان و برخوردار از سلامت کامل ذهنی است. در نزدیکی محل زندگی رضا، روستای کوچکی است که بخشی از جاده آن در مسیر سیل ویران شدهاست. اهالی برای تردد به آنجا ناچارند با موتورهای مسافرکش و از راه جنگلی عبور کنند. در همین ایام، لیلا معلم جدید روستا از راه میرسد و برای رفتن به مدرسه ناچار میشود با موتور سفر کند. رضا دلباخته لیلا شده، رفته رفته احوالاتش به گونهای تغییر مییابد که مادرش او را برای شفا به امامزاده میبرد...
مجید از اراذل جنوب تهران عاشق دختر پیرمرد عارفی به نام میرزا میشود. میرزا شرط ازدواج مجید و دخترش را سر به راه شدن او میداند. مجید تصمیم میگیرد برای اثبات سر به راه شدن خود به جبهه برود که بقیه دوستانش نیز همراه او میشوند. برای حضور آنها در جبهه، مخالفتهایی وجود دارد اما با ضمانت میرزا و یکی دیگر از رزمندهها آنها به پادگان آموزشی میرسند. مجید به همراه دستهای از دوستان خودش به جبهه میروند و...
پیرمردی که در تنگنا قرار گرفته برای گذران زندگی و حل مشکل معیشت خود،به راه حل غریبی می رسد؛او تصمیم می گیرد که دست به نوعی خودفروشی زده و اعضای بدن خود را به حراج بگذارد.
رؤیا فارغالتحصیل رشته موسیقی از وین تصمیم دارد آنچه را که میاندیشد در موسیقی به نمایش بگذارد. در این مسیر تعدادی نوازنده را انتخاب میکند که نیما جزو آنهاست و دلبستگی به نیما به او کمک میکند تا ملودیها را کامل کند..