Ashi
Ashi is the Avestan language word for the Zoroastrian concept of "that which is attained." As the hypostasis of "reward," "recompense," or "capricious luck," Ashi is also a divinity in the Zoroastrian hierarchy of yazatas.
Ashi is the Avestan language word for the Zoroastrian concept of "that which is attained." As the hypostasis of "reward," "recompense," or "capricious luck," Ashi is also a divinity in the Zoroastrian hierarchy of yazatas.
داستانی ساده در مورد یک پیرمرد 60 ساله دوست داشتنی که به تازگی بازنشسته شده است
پادشاهی ستمگر که برای گسترش قلمرو خود به جنگ و خونریزی می پرداخت، در اواخر عمر اموال خود را بین پسرانش تقسیم و پسر بزرگتر را به عنوان وارث انتخاب می کند. ولی پسر کوچک از این اتفاق ناراضی است و او را ترک می کند.
این فیلم داستان مک کوئین را روایت میکند که با همکاری دوستش ماتر و دوسانشان قصد دارند که به مشهورترین ماشین مسابقه تبدیل شوند ولی مشکلاتی بر سر آنها است که کار را برایشان سخت تر میکند …
چِن زِن (با بازی بروس لی) ایمان دارد که مرگ استادش اتفاقی نبوده و توطئهای در کار بودهاست. او تصمیم انتقام از سوزوکی، رئیس باشگاه رزمی سوزوکی که ژاپنیها را راهی جنگ با باشگاهشان کردهاست، میگیرد.
پسری به نام سانکاکا از بچگی تنها بزرگ شده و زندگی سختی داشته است. حال شهر ناامن می شود و سانکاکا باید تصمیم بگیرد به زندگی عادی اش ادامه بدهد یا برای حمایت از مستضعفان برخیزد...
سیرانو دو برژراک مردی با قد کوتاه است که علیرغم شوخ طبعی، موقعیت بالا و مهارتش در شمشیرزنی؛ به دلیل کوتاه قد بودن توسط رده های بالای جامعه فرانسه مورد تمسخر قرار میگیرد. بنابراین، اگرچه دوست عزیزش از شعر و طنز او قدردانی می کند، اما می ترسد که او نیز مانند دیگران طردش کند…
یک لرد اسکاتلندی با سه جادوگر متقاعد می شود که او پادشاه بعدی اسکاتلند خواهد شد و همسر بلندپرواز او در برنامه های خود برای به دست گرفتن قدرت از او حمایت می کند.
اهالی یک روستای دورافتاده پس از آنکه بارها از سوی راهزنها مورد سرقت قرار میگیرند، از هفت سامورایی درخواست کمک میکنند و...
ویل هانتینگ مستخدم بیست سالهی انستیتوی تکنولوژی ماساچوستس، ذهنی فوقالعاده خلاق دارد و پروفسور لامبو استاد ریاضیات کالج، به نبوغ او در ریاضی پی میبرد. حالا چون ویل زندگی پر دردسری دارد پروفسور با دوست قدیمی خود، روانپزشکی به نام شان مگوایر تماس میگیرد و ویل را نزد او میفرستد...