یک خانواده سرشناس توسط شخصی که آن ها را مسئول مرگ پسرش می داند ، مورد سوقصد قرار می گیرد. جوانترین پسر خانواده ، راوی تصمیم می گیرد علیه این خانواده بایستد.
همه چیز درمورد یک کاماندو هندی بنام کاران است که برای جلوگیری از یک حادثه تروریستی به لندن آمده و...
پومالای، یک بازیکن کریکت محلی میانسال، رقیب جدیدی به نام انبو پیدا میکند که جوانتر و ورزشکار است. رقابت آنها در کریکت پیچیده میشود وقتی انبو عاشق دختر پومالای، دورگا، میشود.
پس از مواجهه با دوران سخت زندگی، ناندینی، زن مقاوم و سرسختی، به دانشکده حقوق بازمیگردد تا تحصیلاتش را تمام کند. او در دوستیهای جدید آرامش مییابد. بدون اینکه بداند، وارد درگیریهای خطرناکی میشود که تهدیدی برای بافت اجتماعی جامعه به شمار میرود.
در شهری که با افزایش عجیب آتشسوزیها دستوپنجه نرم میکند، ویتال، یک آتشنشان، و سامیت، برادر همسرش که پلیس است، با اکراه تصمیم میگیرند برای حل این بحران فزاینده با یکدیگر همکاری کنند. در حالی که با اختلافات شخصی خود مبارزه میکنند، آنها باید با زمان رقابت کنند تا این معما را حل کرده و بمبئی را نجات دهند.
سه یتیم پیوندی ناگسستنی تشکیل میدهند و در کنار یکدیگر در سواحل رودخانه کریشنا در شهر ویجایوادا، هند، بزرگ میشوند و به خانوادهای برای یکدیگر تبدیل میشوند.
مردی که پس از سالها از زندان با شرط آزادی بیرون آمده، حالا شغل عجیبی پیدا کرده است، او باید از یک میلیونر ثروتمند که فقط توانایی حرکت چشم ها را دارد، مراقبت کند.
چهار روز مانده به عروسی، باچان، مأمور مالیات شجاع و بیباک، پس از پایان تعلیق کاریاش، مأمور میشود تا خانه موتیام جاگایاه، سیاستمدار بیرحم و پرنفوذ، را زیر و رو کند. این آغاز ماجرایی پرالتهاب است.
هر کرم در طول عمرش حداقل یک بار فرصتی پیدا میکند تا خود را به پروانهای تبدیل کند. اما راه تحول دردناک است. آیا کرم تصمیم میگیرد همچنان به عنوان کرم به زندگیاش ادامه دهد، یا اینکه انتخاب میکند پیلهاش را بشکند؟
گِجا که در ترور پَمّا شکست میخورد، خود را در همان زندانی مییابد که قربانیاش در آن نگهداری میشود. اما اینبار او مصمم است که کار نیمهتمامش را تمام کند. در همین حال، یک پلیس بیرحم نقشهای خطرناک میریزد: انتقال زندانیان خطرناک به راجستان. این تصمیم همه چیز را به اوج تنش میرساند، جایی که نبرد برای بقا، انتقام و عدالت در هم میآمیزد. این داستان، تلاقی مرگ و عدالت است؛ جایی که هر حرکت، سرنوشت زندگان و مردگان را تغییر میدهد.