زندگی باگاوانث کساری زمانی که نگهبان ویجایا لاکشمی با نام مستعار ویجی، دختر زندانبانش می شود، تغییری غیرمنتظره پیدا می کند. کساری، با احساس عدالتناپذیر خود، سفری را آغاز میکند تا ویجی را به یک زن جوان انعطافپذیر تبدیل کند که مشتاق پیوستن به ارتش هند است. در این روایت حضور راهول سانگوی، یک سرمایه دار قدرت طلب است که ارتباطش با باگاوانث و ویجی، اسرار پنهان را آشکار می کند.
رویدادهای تاریخ هند از طریق دیدگاه لال سینگ چادا، مردی اوتیستیک که درک زیادی از احساسات دارد، آشکار میشود.[
چای مهتا مردی ثزوتمند است که قلبی از طلا دارد.او بسیاری از سازمانهای خیریه هندوستان را حمایت می کند.یک روز که برای بازدید به مدرسه نابینایان و ناشنوایان رفته بود عاشق معلم مدرسه "تیا" می شود اما وقتی او نامزدش "راج" را معرفی می کند او کاملا تحقیر می شود و...