در دهه 1860، ویوین لو کودی، فرانسوی-کانادایی به شدت مستقل، به همراه هولگر اولسن، مهاجر دانمارکی، سفری را آغاز میکند و تلاش میکند تا زندگی مشترکی را در شهر غبارآلود الک فلتس، نوادا ایجاد کند. هنگامی که هولگر تصمیم می گیرد برای اتحادیه در جنگ داخلی رو به رشد بجنگد، ویوین باید از خود مراقبت کند، که در شهری که توسط یک شهردار فاسد کنترل می شود آسان نیست.
هنگامی که پیوندهای ناگسستنی ایجاد می شود، قهرمانان ظهور می کنند - و افسانه ها ساخته می شوند، شورشیان برای نبرد علیه دنیای مادر آماده می شوند.
گروهی از ابرشرورها وارد شهر می شوند و همه چیز را نابود می کنند. در پی این ماجرا، الویس تصمیم می گیرد برای جلوگیری از آنها به سازمان مخفی جاسوسی دولت بپیوندد و...
زمانی که محل زندگی آرام گروهی از روستاییان در معرض خطر مرگباری قرار می گیرد، یک دختر مبارز و شجاع برای محافظت از آنجا و اهالی آن وارد عمل می شود و...
وینی پس از نجات شهرش از قاتلی روانی آرزو می کند هرگز به دنیا نیامده بود. پس از این آرزو، او وارد یک جهان موازی کابوس وار می شود که بدون او همه چیز خیلی بدتر است.
پیتر هشت ساله با ضربه ای مرموز و مداوم از داخل دیوار اتاق خوابش گرفتار می شود - ضربه ای که والدینش اصرار دارند که همه در تخیل اوست. با تشدید ترس پیتر، او معتقد است که والدینش ممکن است راز وحشتناک و خطرناکی را پنهان کنند و اعتماد آنها را زیر سوال می برد.
یک مورخ آماتور در تلاش برای یافتن بقایای پادشاه ریچارد سوم، که برای بیش از 500 سال گم شده بود، از نهاد دانشگاهی سرپیچی می کند.
در کشتی تفریحی لوکس پرنسس الماس در ژانویه 2020، مردم هیچ تصوری از این نداشتند که ویروس مرگبار جدید ویروس کرونا با آنها سوار کشتی شده و بهشت شناور را به بدترین کابوس خود تبدیل کرده است.
دیو به طور تصادفی با تارا دوست دوران کودکی خود برخورد می کند و داستان عاشقانه آنها شروع می شود..
روایتگر پسری به نام الکس است که عاشق داستان های ترسناک است حال او در آپارتمان یک ساحره جوان زندانی شده است و برای آنکه زنده بماند باید هر شب داستانی ترسناک تعریف کند. روزی الکس با زندانی دیگری به نام یاسمین متحد میشود تا فرار کنند.