داستان فیلم در دهه 1830 میلادی در نیوزیلند روایت شده و در مورد یک واعظ به نام "توماس مونرو" است که به دنبال رستگاری از گذشته تاریک خود، سوار بر یک کشتی تجاری، به سمت شهر تازه تاسیس اپورث ..
قبل از اینکه کریگ کریک باشد، او فقط کریگ بود - یک بچه جدید در یک شهر جدید. تنها چیزی که کریگ می خواهد این است که به نزد دوستان قدیمی خود در خانه قدیمی خود برگردد. اما وقتی میفهمد که نهر نزدیک گنج گمشدهای را پنهان میکند که میتواند آرزوی او را محقق کند، کریگ برای یافتن آن به سفری میپردازد - در بیابان خطرناک حومه شهر پیمایش میکند، دوستیهای جدیدی برقرار میکند، همه اینها در حالی که توسط گروهی ترسناک دنبال میشود. دزدان دریایی که در صدد نابودی خود نهر هستند.
یک مستعمره فضایی از مریخ به نام سیلاس در زمان مأموریت خود مورد حمله تمدنی واقع در ماه قرار میگیرد و بر روی زمین سقوط میکند. حال او با از دست دادن حافظه خود، به نیروهای مقاومت میپیوندد تا کهکشان را از انقراض انسانی نجات دهد اما…
زمانی که جسی درست قبل از تعطیلات کریسمس توسط نامزدش شاون رها میشود، والدینش او را متقاعد میکنند که همچنان کریسمس را با آنها و پسر عموی خوشتیپ شاون بگذراند اما…
پسری جوان تنها بازمانده از گروه وایکینگهایی است که به قصد غارت دهکدههای بومیان از کشور خود عازم قاره آمریکا شده بودند؛ این پسر توسط یک زن بومی در میان بقایای کشتی درهم شکسته وایکینگها، پیدا و بزرگ میشود؛ سالها بعد، او باید از قبیله خود که توسط وایکینگها مورد حمله قرار گرفته است، دفاع کرده و…