جک رایان به دنبال یک تحلیلگر در سی آی ای می باشد . او یک الگوی ترورسیتی را کشف می کند که مرکز اصلی این گروه در گامبیت است و همراه با یک نژاد دیگر در وسعت جهانی تهدیدهای خود را عملی می کنند ...
ویل تعمیرگاه خودرو پدرش را به ارث می برد و برای انجام این کار فاقد صلاحیت است، اما تلاشش را می کند تا با وجود فشارهای بسیار آنجا را رونق ببخشد و...
نیکولا دختری روستایی است که در یکی از قلمروهای جزیره کلیبورن زندگی آرامی را سپری می کند. روزی او با یک اژدهای بزرگ روبرو می شود که قصد حمله به اهالی روستا را دارد و یکی از اعضای عالی رتبه تیم حفاظتی پادشاه به نام هاگا به کمک آن ها می شتابد. نیکولا پس از آشنایی با هاگا و زندگی پرهیجان او تصمیم می گیرد قدم به دنیای پرماجرا بگذارد و آن را کشف کند
قسمت هشتم منتشر شد.
داستان داشتهها و نداشتهها در دنیایی که در آن تقریباً چیزی برای داشتن باقی نمانده است. 200 سال پس از آخرالزمان، ساکنان آرام پناهگاه های مجلل ناشی از سقوط مجبور به بازگشت به منظره جهنمی پرتوافکنی می شوند که اجدادشان پشت سر گذاشته اند.
قسمت پنجم منتشر شد.
هنگامی که ناپدید شدن یک دختر جوان در شهر بالتیمور در سال 1966 رخ می دهد، زندگی دو زن در مسیر تصادف مرگبار قرار می گیرد.
قسمت دهم با دوبله فارسی اضافه شد.
داستان سریال 200 سال پیش از اتفاقات بازی تاجوتخت رخ میدهد و پیشزمینه خاندان تارگریِن را به تصویر میکشد.
در تاریکی شب، ربکا در محوطهای فرسوده از خواب بیدار میشود و متهم به یک ضربه و فرار میشود. اما یک درگیری مرگبار نقشه ای شوم را آشکار می کند. او که جایی برای برگشتن ندارد، باید حقیقت را قبل از اینکه او را نابود کند، کشف کند. اما ربکا اسرار تاریک تر از آنچه آنها می دانند در خود دارد.
به شهر گاتهام خوش آمدید، جایی که تعداد فاسدها از افراد خوب بیشتر است، مجرمان بیداد می کنند و شهروندان قانونمند در حالت ترس دائمی زندگی می کنند. بروس وین اجتماعی ثروتمند که در آتش تراژدی جعل شده است، به چیزی بیشتر و کمتر از هوما تبدیل می شود.
در دورانی که گوشت اژدها به غذای مورد علاقه انسانها تبدیل شدهاست، خدمه سفینه کوئین زازا از طریق شکار این موجودات غولپیکر، خوراک مورد نیاز خود و سایر هم نوعانشان را تامین میکنند. البته آنها در صورت شکست در ماموریتهایشان با پیامدهای جبران ناپذیری مواجه می شوند و...
موریس راه خود را از طریق اقامت اجباری در زندگی هوشیارانه در رویاهای شیرین طی می کند. در تلاش برای بازگرداندن زندگی خود به مسیر، او موافقت می کند که یک تیم سافت بال نامناسب از هم خانه هایش را مربیگری کند.