کاترین «کیا» کلارک یک دختر جوانِ بیپایان مدبر است که در نزدیکی مرداب کارولینای شمالی بزرگ میشود. کیا که در اوایل دهه 1950 توسط والدین و خواهر و برادرهای بزرگترش رها شده بود، یادمیگیرد که به تنهایی زنده بماند. به او توسط دوستش تیت واکر خواندن و نوشتن آموزش داده میشود، و...
شش نفر ناخواسته وارد یک بازی اتاق فرار میشوند و پس از پیوستن به دو بازماندهی اصلی، در مییابند که قبلاً این بازی را انجام دادهاند و برای زنده ماندن نقاط مشترکی دارند.
یک سرپرست قانونی هنگامی که سعی میکند تا زنی را فریب دهد ، وارد مشکلات بزرگی میشود چرا که آن زن با یک خلافکار بزرگ در ارتباط است و…
فیلم با خودکشی یکی از بیماران یک روانپزشک جوان آغاز می شود. پس از این اتفاق، او برادر بیمار فقیدش را به همسر و دخترش معرفی می کند اما ورود این مرد به زندگی شخصی روانپزشک، مشکلات بزرگی را برایش رقم می زند.
داستان این انیمیشن درمورد دختر بچه ای بازیگوش به اسم «ایرویگ» است که توسط یک جادوگر به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. او به خانه ای عجیب و غریب نقل مکان می کند که انواع سِحر و جادوهای مختلف در آن وجود دارد. ایرویگ و جادوگر ماجراهای جالبی را با هم پشت سر می گذارند.
داستان فیلم با گمشدن یک دختر شروع می شود. مرد جوانی که سابقا پلیس بوده تصمیم به حل این پرونده می گیرد و متوجه می شود که فرقه ای زیرزمینی، قصد احضار موجودی وحشتناک و منحوس را دارند.
در یک شهر کوچک ، رئیس دبیرستان آلانا و دختر نوجوان و سرحالش سامانتا قصد دارند برای نجات مدرسه با کمک مرد نگهداری جدید ، جانی کهنه سرباز ارتش و پسر آرامش ماکس ، یک کنسرت تعطیلات را نجات دهند. اما هنگامی که یک حادثه رانندگی سام را در وضعیت تهدید کننده زندگی قرار می دهد ، آلانا برای پشتیبانی به جانی مراجعه می کند و مکس تصمیمی ناامیدانه می گیرد که برای همیشه خانواده های آنها را به هم پیوند می دهد. هر چهار نفر باید ارزشهای خود را در مورد فداکاری ، خانواده و عشق - و معنای اینکه شکرگذاری برای کریسمس دیگر بدانند ، زیر سوال ببرند.
یک زن به همراه شوهرش به شهری کوچک نقل مکان میکنند، اما خانهی آنها مورد تهاجم عدهای قرار میگیرد.
یک وکیل در واشنگتن دی سی با بدبینی ، دیوانسالاری و سیاست برای کمک به قربانیان 11 سپتامبر مبارزه می کند.
مربی یک قاتل حرفهای به نام لیدی باگ که از زندگی ناامید شده، برای به دست آوردن کیفی در یک قطار سریع السیر، دوباره لیدی باگ را به ماموریتی خطرناک میفرستد. اما آدمکش دیگری نیز در این قطار حضور دارد و در نهایت آنها متوجه میشوند که اهداف آنها با یکدیگر مرتبط است…