کازویوکی کوگا، جوانی که آرزوی بازیگری در سر دارد، برای نقش اصلی در نمایش بعدی یک گروه تئاتر شرکت میکند. از میان 300 نفر، تنها 7 نفر برای مرحله نهایی انتخاب میشوند و او یکی از خوششانسهاست. این 7 نفر به ویلای کوهستانی برفی دورافتاده میروند و به مدت 4 روز در آنجا در آزمون نهایی شرکت میکنند. طبق دستورات کارگردان، هیچگونه ارتباطی با دنیای بیرون ممکن نیست. اما وقتی شبها شروع به سپری شدن میکنند، شرکتکنندگان یکی یکی ناپدید میشوند و ترس و رازهایی تاریک در دل آن مکان آغاز میشود.
دوررامون، نوبیتا و دوستانش به دنبال Utopia میروند، سرزمینی عالی در آسمان که همه با شادی زندگی میکنند، با استفاده از یک سفینه هوایی که عملکرد زمان تاب دارد.
کایرن، دختری زودرس و نوجوان، خود را در روستایی در ژاپن و رها شده توسط پدرش مییابد. او که در معبدی با پدربزرگش زندگی میکند، با آنزو، یک "گربه شبحی" غولپیکر و تنبل معروف آشنا میشود که مسئول مراقبت از او است. کایرن که از سرپرست جدید خود بیاعتماد است، کارهای عجیبی را که آنزو برای مردم شهر انجام میدهد خراب میکند و با ارواح عجیب و غریب جنگلهای محلی دوست میشود. برای جلب اعتماد کایرن، آنزو به طور تصادفی قراردادی با شیطان میبندد و همه چیز به هم میریزد.
قسمت دوازدهم منتشر شد.
وقتی باورهای مومو و اوکارون با هم در تضاد قرار میگیرد، آنها به دنیایی از ارواح، بیگانگان و قدرتهای بیدارشده پرتاب میشوند.
سونیک، ناکلز و تیلز بار دیگر برای مقابله با دشمنی قدرتمند و جدید به نام شدو متحد میشوند؛ یک شرور مرموز با قدرتهایی که مانندش را هرگز پیش از این ندیدهاند. با برتری تواناییهای شدو، تیم سونیک ناچار است به دنبال یک اتحاد غیرمنتظره بگردد.
تاکاگی که اکنون به یک مربی حرفهای تبدیل شده است، به مدرسهی قدیمیش برمیگردد، جایی که نیوشیکاتا، همکلاسی سابقش که روزگاری هدف شوخیهایش بود، حالا معلم تربیت بدنی شده است. اما هنوز هم همان بازیهای قدیمی ادامه دارد، و رابطهی آنها حالا به شکلی جدید و پر از شوخیهای شیرین و دلنشین شکل میگیرد.
این مجموعه جذاب از خاطرات کودکی، داستان یک مدرسه غیرمعمول در توکیو در دوران جنگ جهانی دوم را روایت میکند. مدرسهای که یادگیری را با تفریح، آزادی و عشق در هم آمیخته بود. کلاسهای درس آن در واگنهای قدیمی قطار برگزار میشد و مدیری فوقالعاده – بنیانگذار و رئیس آن، سوساکو کوبایاشی – مسئولیت آن را بر عهده داشت. مردی که به استقلال کودکان عمیقاً اعتقاد داشت و به آزادی بیان و فعالیت پایبند بود.
در سال 2200، نائوکی و مایومی در یک اقامتگاه مجلل و شناور در فضا زندگی میکنند. از بیرون، به نظر زوجی کامل و بینقص میرسند، اما در پشت این ظاهر زیبا، نائوکی به طور مخفیانه در جستجوی انتقام از همسرش است. او مایومی را به یک اندروید تبدیل میکند تا انتقام خود را بگیرد و نسخهای از ایدهآلهای شخصیاش را خلق کند.
در فضای رازآلود حرمسرای ادو، دو تازهوارد گرفتار بازیهای سیاسی، دشمنیها و حضور شبحی انتقامجو میشوند که تنها فروشندهای سیار از دنیای داروها توان نابودیاش را دارد.
در کلانشهری خیالی به نام «شهر زی»، ابرقهرمانی به نام سایتاما زندگی میکند که به دلیل تمرینات سخت و مداوم، به تدریج تمام موهایش را از دست داده و کچل شده است. او توانایی شکست هر دشمنی را تنها با یک مشت دارد. با این حال، چون قدرتش به حدی است که حریفانش را به سادگی شکست میدهد، این وضعیت برایش خستهکننده شده و او در جستوجوی حریفی قدرتمندتر از خود است تا بتواند با او مبارزه کند و...