یک صندوقدار بانک که با کمبود پول مواجه است، وارد یک طرح سرمایهگذاری پرخطر میشود و به زودی به دنیای تاریک پولشویی کشیده میشود.
بیست و دو سال پس از از دست دادن خانهاش، آرولموجهی وارمان به زادگاهش تانجاوور بازمیگردد تا در عروسی پسرعمویش شرکت کند. در میان جشنها، آرول با مردی سرزنده روبرو میشود که او را به خاطر نمیآورد. با کمک آن مرد ناشناس، آرول دوباره با گذشتهاش ارتباط برقرار میکند.
عشق در بین درگیریهای داخلی و خارجی در یک کالج مهندسی شکوفا میشود ولی خیلی زود وسعت آن بالا میگیرد و به یک جنگ منجر میشود...
یک گانگستر مخوف معروف به روح، وارد یک زندان شده و افراد داخل زندان را گروگان میگیرد تا شمشهای طلای پنهان شده در زندان را به سرقت ببرد. اما در این میان یک افسر پلیس حرفهای برای حل این موضوع مامور شده و بدین ترتیب تعقیب و گریز میان یک جنایتکار باهوش و یک افسر پلیس بیرحم آغاز میشود و…
در دهه 1980، ودا با دخترش کاناکا که از زندان آزاد میشود، ملاقات میکند و این دو به یک قتل عام میپردازند. آنها از یک روستا سرگردان می شوند و سه نفر را می کشند: بازرس رودرا، گیر، نانجاپا.
دو دوست دبیرستان بعد از 22 سال در یک دیدار با یکدیگر ملاقات می کنند و خاطرات گذشته خود را به یاد می آورند…