در اواخر دوره گوریو و اوایل دوره چوسان, دو دوست بخاطر اختلاف نظر درباره کشور خود، دشمن یکدیگر میشوند. «سو هی» فرزند فرمانده «سو گیوم» می باشد. او جنگجوی ماهریست که در مقابل بی عدالتی سکوت نمیکند و با اینکه زندگی بسیار سختی دارد باز هم لبخند از روی لبانش محو نمیشود. از طرفی «نام سون هو»، فرزند زنی از طبقه پایین، پسری بسیار باهوش و با استعداد است که سعی دارد در امتحان افسری قبول شود اما به علت یک سوتفاهم وارد یک درگیری با سو هی میشود.
داستان یکی از بزرگترین شمشیرباز و نگهبان سلطنتی چوسون ، Tae-yul (جانگ هیوک) را روایت می کند که در نتیجه درگیری بین سلسله های Qing و Ming مجبور به پنهان شدن می شود اما در عین حال از زندگی جدید خود در انزوا خوشحال است. . بزرگترین شمشیرباز جوزون پس از کور شدن در کودتا علیه پادشاه ، دور از عذاب شهر خود مخفی می شود. اما هنگامی که قاچاقچیان دخترش را می دزدند ، او چاره ای ندارد جز اینکه یکبار دیگر شمشیر خود را براند...