Sophie
Sophie is a feminine given name, another version of Sophia, from the Greek word for "wisdom".
Sophie is a feminine given name, another version of Sophia, from the Greek word for "wisdom".
داستان فیلم حول شخصیتهای اصلی، اِما و لیام، میچرخد. اِما یک زن جوان و جاهطلب است که همیشه در پی رسیدن به آرزوهای بزرگش بوده، اما همواره با حسرتها و شکهایی درباره تصمیمات گذشتهاش روبهرو است. لیام، مردی با روحیه آرام و فلسفی، در جستجوی معنای زندگی و یافتن جایگاه خود در جهان است. این دو شخصیت در یک نقطه از زندگیشان به هم میرسند و داستان عشقشان آغاز میشود.
بن مونرو، روانشناس اجتماعی آمریکایی، یک فرقه محلی مرتبط با یک رویداد نگران کننده را بررسی می کند. در حالی که او در کارش غوطه ور می شود، دختر نوجوان سرکشش، مازی، با پسری مرموز محلی درگیر می شود که او را با صحنه مهمانی زیرزمینی شهر آشنا می کند. همانطور که این دو جهان به سمت یک تقاطع حرکت می کنند، خود را در خطر بزرگی می بیند و بن باید برای نجات او با ساعت مسابقه دهد.
هنگامی که یک حمله مخفیانه در نرماندی اشتباه می شود، گروه کوچکی از کماندوهای بریتانیایی از همرزمان خود قطع می شوند. در انباری حفر شده و توسط نیروهای ورماخت محاصره شده اند، شانس بقای آنها ضعیف به نظر می رسد، تا اینکه یک کشف غیرمنتظره فرصتی برای فرار فراهم می کند.
مکس برنال، کمدین استندآپ، با پدرش استن زندگی میکند، در حالی که تلاش میکند تا با همسر سابقش، ازرا، پسر اوتیسمی خود را بهعنوان پدر و مادر کند. مکس و ازرا وقتی مجبور می شوند با تصمیمات دشوار در مورد آینده پسرشان روبرو شوند، یک سفر جاده ای بین شهری را آغاز می کنند که تأثیری متعالی بر زندگی هر دوی آنها دارد.
خانوادهی بورژهساواژ، اشرافزادگان ثروتمند، با خانوادهی متوسط مارتین برای جشن عروسی فرزندانشان گرد هم میآیند. عروس و داماد به عنوان هدیهای خاص، پیشنهاد میدهند تا اعضای هر دو خانواده آزمایش ژن ...
یک کارآگاه مصمم در مسابقه ای با زمان است تا یک نمایش بازی پیچ خورده را در تاریک وب متوقف کند، جایی که اسیران مجبور می شوند برای زندگی خود با هم رقابت کنند.
بکت یک گربه نازپرورده و خودخواه است که دست خوش شانسی که به او داده شده را کاملا بدیهی می داند. با این حال، زمانی که او نهمین زندگی خود را از دست می دهد، همه چیز در شرف تغییر است.
کاکا پسر یک قهرمان است. بدن او توسط یک نیروی شیطانی مورد تهاجم قرار می گیرد که با افزایش سن قوی تر می شود. در نهایت این نیرو قدرت تاریک کافی برای نابودی کل جهان را خواهد داشت. برای جلوگیری از وقوع چنین فاجعه ای، اژدهای سیاه افسانه ای، پرنسس نینی، رئیس باراگون و براتی بیرلی با کاکا متحد می شوند تا از سرزمین خود دفاع کنند. آنها در سرزمینهای ممنوعه، دنیای زیرزمینی و جهان موازی، با گلهای گوشتخوار و موجودات سنگی مبارزه میکنند. با وجود خطرات، جوانان هیچ ترسی نشان نمی دهند. آنها مصمم هستند تا نیروهای تاریک را از سرزمین خود بیرون کنند.
ایرنا گوت 19 ساله در خانه یک افسر نازی بسیار مورد احترام در لهستان وقتی متوجه می شود که محله یهودی نشین در شرف نابودی است، به خانه دار ارتقا می یابد. او که مصمم به کمک به دوازده کارگر یهودی است، تصمیم می گیرد آنها را در امن ترین جایی که فکرش را می کند - زیرزمین خانه سرگرد آلمانی - پناه دهد. در طول هشت ماه آینده، ایرنا از شوخ طبعی، شوخ طبعی و شجاعت بسیار خود استفاده می کند تا دوستان خود را تا جایی که ممکن است پنهان کند.
دختر و پسری جوان به نام یاس و دام پس از جداییهای غمانگیز، در عذاب هستند. در این میان آنها در طول یک روز پر حادثه در جنوب لندن با یکدیگر روبرو شده و به هم کمک میکنند تا با ترس های سابق خود کنار آمده و بار دیگر ایمانشان به عشق را به دست آورند…