روسلانِ توقفناپذیر در راه است تا زنجیرهای همرنگی با جماعت را پاره کند. با تفنگ و گیتارش، او میخواهد سمفونیای از شورش بسازد که بینظیر باشد.
در جنگ جهانی دوم لندن، جورج نه ساله توسط مادرش، ریتا، برای فرار از بمباران ها به حومه شهر منتقل می شود. جورج که سرکش و مصمم به بازگشت به خانواده اش است، سفری حماسی و خطرناک را آغاز می کند که ریتا به دنبال او می گردد.
در مورد دو مبلغ مذهبی جوان است که برای تبلیغ دین خود، به اشتباه به خانه فردی خطرناک و شیطانی به نام آقای رید میروند حال این دو نفر در یک بازی مرگبار گرفتار شده که آنها را مجبور به اثبات ایمانشان میکند و…
سیدهو عاشق همکلاسی خود دارانی می شود و به دلیل ماهیت درونگرای خود تلاش می کند تا به عشق خود اعتراف کند. وقتی سیدهو شجاعت بیان احساسات خود را جمع می کند، راز تکان دهنده ای آشکار می شود که زندگی او را به آشوب می کشاند.
ملودی بروکس دانشآموز کلاس ششم است که به دلیل فلج مغزی، از صدا کردن مستقیم عاجز بوده و از ویلچر استفاده میکند. او با کمک فناوریهای کمکی و حمایت بیدریغ دوستانش، ثابت میکند که چیزی که برای گفتن دارد مهمتر از نحوه بیان آن است.
گروهی از بازماندگان در شب هالووین، در یک روستای بازسازیشده تاریخی گرفتار میشوند. آنها باید با هم متحد شوند تا با کدوتنبل زندهای که به دنبال انتقام است، مبارزه کنند.
گروهی از شخصیتهای قطبی سفری خطرناک را در دل توندرا یخزده آغاز میکنند. آنها در این ماجراجویی با بهمنها، کولاکها و گرگهای وحشی روبرو میشوند تا فهرست بچههای شیطان را از سنت نیکلاس بدزدند.
بیوهای به نام کتی با جادویی خاص یک آدمبرفی را زنده میکند. معصومیت او به کتی کمک میکند تا زخمهایش را التیام دهد و دوباره عشق را بیابد. آنها پیش از فرا رسیدن تعطیلات پیوندی عمیق ایجاد میکنند، اما آدمبرفی محکوم به آب شدن است.
یک سرآشپز نوظهور و زنی که بهتازگی طلاق گرفته است، با یک برخورد اتفاقی مسیر زندگیشان برای همیشه تغییر میکند. این آغاز یک داستان عاشقانه عمیق و تأثیرگذار است که دههها را در بر میگیرد.
در استرالیای دهه 1970، زندگی گریس با بدبختی و فقدان درگیر است. پس از مرگ مادرشان هنگام بارداری، او و برادر دوقلویش، گیلبرت، تحت سرپرستی پدرشان پرسی، یک بندباز سابق معلول و الکلی، بزرگ میشوند. با وجود زندگی پر از عشق، تراژدی دیگری رخ میدهد زمانی که پرسی در خواب از دنیا میرود. خواهر و برادر به اجبار از هم جدا شده و به خانههای متفاوتی فرستاده میشوند.