داستان زندگی واقعی مردی به نام هری هفت را روایت میکند که در خلال جنگ جهانی دوم به اردوگاه کار اجباری آلمان نازی فرستاده میشود که در آنجا مجبور است برای زنده ماندن با هم سلولی های خود به مبارزه بپردازد
دکتر استرنج هالک را احضار میکند تا به کمک او بتواند حمله ی هیولاهای مختلف به شهر نیویورک را خنثی کند. این هیولاها همیشه به شکل هیولا نیستند. حالا یک ماجراجویی دیگر برای هالک و دوستان خود آغاز شده است…
دو دوست صمیمی به نام های وال و کوین در حالیکه از زندگی ناامید هستند، قراری برای یک خودکشی دو نفره میگذارند.
راوی، جوانی پریشان حال پی می برد که به کمک مشت بازی با دست های برهنه، بیش از هر زمان دیگری احساس زنده بودن می کند. او و «تایلر دردن» که به دوستانی صمیمی تبدیل شده اند، هفته ای یک بار با هم ملاقات می کنند تا با هم مشت بازی کنند. در حالی که افراد دیگری هم به باشگاه شان می پیوندند، محفل شان به رغم آن که رازی است بین شرکت کننده هایش، شهرت و محبوبیت یک باشگاه زیرزمینی را پیدا می کند.