جان ماتریکس، رئیس سابق یک گروه عملیات مخفی ارتش امریکا، بازنشسته شده و میخواهد زندگی آرامی را دور از شهر بگذراند. اما «ژنرال کربی»، رئیس سابقش، به او خبر میدهد که کسی در حال کشتن اعضای گروه او است، و بعدتر دخترش، «جنی» نیز ربوده میشود...
پس از کشتار بیرحمانه در روستای زادگاه ژانگ شیائوفان، کینگ یون سکت او را با خود به جایی میبرد تا در آنجا به رشد مهارتهایش بپردازد و...
کارول شلبی طراح بینظیر خودرو به همراه کن مایلز رانندهی نترس بریتانیایی با یکدیگر همکاری میکنند تا با استفاده از قوانین فیزیک و جاهطلبی شخصی خودشان ماشین مسابقهی فوقالعادهای را برای کمپانی فورد بسازند که بتواند در مسابقه ماشین فراری را شکست دهد و…
چِن زِن (با بازی بروس لی) ایمان دارد که مرگ استادش اتفاقی نبوده و توطئهای در کار بودهاست. او تصمیم انتقام از سوزوکی، رئیس باشگاه رزمی سوزوکی که ژاپنیها را راهی جنگ با باشگاهشان کردهاست، میگیرد.
پسری به نام سانکاکا از بچگی تنها بزرگ شده و زندگی سختی داشته است. حال شهر ناامن می شود و سانکاکا باید تصمیم بگیرد به زندگی عادی اش ادامه بدهد یا برای حمایت از مستضعفان برخیزد...
یک سازنده بازیهای ویدیویی به نام مایلز، از رقابتی مرگبار که توسط یک دار و دسته تبهکار سازماندهی شده، جان سالم به در میبرد. او با تکیه بر مهارتهای گلادیاتوری بازیهای ویدیویی خود، تلاش میکند که دوست سابقش نوا را از چنگ آدمربایان نجات دهد و…
زنی سیاهپوست به نام هریت تابمن که در طی دهه 1840 میلادی در ایالت مریلند آمریکا زندگی میکند، از چنگ بردهداران میگریزد و با اقدامات جسورانه و هوشمندانه خود، به یکی از بزرگترین قهرمانان تاریخ این کشور تبدیل میشود. هریت در طول دوران زندگی خود، صدها برده سیاهپوست را نجات میدهد.
هنگامیکه «لاکی پرسکات» از خانه همیشگیشان فاصله میگیرد و به یک شهر کوچک نقل میکند، با یک اسب تنومند به نام «اسپیرت» آشنا میشود و زندگیاش برای همیشه تغییر مییابد.
دکتر استرنج هالک را احضار میکند تا به کمک او بتواند حمله ی هیولاهای مختلف به شهر نیویورک را خنثی کند. این هیولاها همیشه به شکل هیولا نیستند. حالا یک ماجراجویی دیگر برای هالک و دوستان خود آغاز شده است…
یک تیم تازهوارد جدید تعیین شده تا تمرینات خود را با «استورمر» و گروهش به انجام برسانند، اما در این میان یک نفر تلاش دارد که کارخانه قهرمانان و خود «استورمر» را از بین ببرد ...