داستاننویسی به نام جهانگیر گلستانه چند سال قبل با همسرش رعنا ازدواج کردهاست. آن دو یک پسر به نام اشکان دارند که 6 ساله است. جهانگیر سه کتاب چاپ کردهاست اما هیچکدام از این کتابها نتوانستهاند برای او پولی به همراه بیاورند. خانواده در خانهای اجارهای که صاحبش از آشنایان قدیم جهانگیر است زندگی و اجاره مختصری میپرداختند، اما طولی نمیکشد که آن دوست قدیمی تماس گرفته و میگوید قصد دارد در خانهاش ساکن شود. این خبر زندگی جهان را به هم میریزد..
ناصر که دلال و واسطه خرید اعضاء بدن انسان است ماموریت پیدا می کند تا برای پدر نادر که در بیمارستان بستری است یک قلب پیدا کند ، ناصر به طور اتفاقی با دختر یکی از بیمارانی که اهدا کننده است آشنا می شود ولی..
حسين مرادي، کارگر 60 ساله ي آباداني، بارها مجبور بوده تعدادي از همکارانش در شرکت کشتي سازي را بنابر خواست کارفرما اخراج کند. ولي اين بار تصميم گرفته که با قرعه کشي، بختي براي برخي از کارگرها قائل شود. در اين ميان يکي از کارگرها به اخراج خود اعتراض مي کند و با حسين گلاويز مي شود . چند روز بعد ...
داستان زوجی جوان به نام آوا و آرش را روایت میکند که قبل از پیوند زناشویی شرطی برای ازدواج را دختر در نظر میگیرد اما براساس شرایط کاری آرش امکان پایبندی به این شرط وجود ندارد و پای مردی به زندگی این زوج جوان باز میشود..
رستم، گروهبان بازنشسته ي ارتش، با خاتمه ي جنگ در وضع روحي ناراحت به زادگاهش بازمي گردد. همسر او كه سرپرستي فرزندشان را به عهده داشته در كارگاه تعويض روغني برادرش به كار مشغول است. رستم تصميم مي گيرد زميني راكه سال ها پيش قول نامه كرده بازپس بگيرد، اما طرف ديگر قرارداد خواست او را اجابت نمي كند. رستم و پسر چهارده ساله اش به جنگل، بر سر زمين مي روند و مشغول قطع درختان جنگلي مي شوند. ايادي صاحب زمين او را به شدت مضروب مي كنند. همسر رستم كه از اين وضع به تنگ آمده قصد دارد همراه مادرش، كه از مهاجران روس است، پس از باز شدن مرز ايران و شوروي به آن سوي مرز برود. رستم با دوست نظامي بازنشسته ي خود به منزل مالك زمين مي روند و پس از كشته شدن دوستش قباله ي زمين را بازپس مي گيرد. او سپس به مرز مي رود و همسرش را به خانه بازمي گرداند..
درباره ی زوج جوانی است که دچار شک و سوء ظن به یکدیگر هستند و در این میان دوستان مشترک نقش بزرگی در زندگی آنان بازی می کنند و …
است که می بایست مجرمی ( عزت الله انتظامی ) را تحویل مراجع قضایی بدهد اما بنا به شرایطی مجبور می شود شبی را در یک مهمان خانه قدیمی که توسط فردی به نام سید ( خسرو شکیبایی ) اداره می شود سپری کند و..
زندگی دختری به نام ستایش كه با مادرش زندگی می كند اما ورود فردی تازه در زندگی شان، آن ها را در چالشی ناخواسته قرار می دهد.
اظهار علاقه همزمان مسعود به دو دوست دانشگاهی و درگیری عاطفی با آنها منجر به بروز اتفاقات ناخواسته میان این سه تن میشود که از سوی دیگر اسرار خانواده مسعود برای ازدواج با بردار زن بیوه اش به این حوداث دامن میزند و…
دو جوان جنوب شهری به نام های کریم (حامد کمیلی) و اتابک (شهرام قائدی) است که درگیر ماجرایی می شوند و…