
هر سال، نخستوزیر سازماندهی میکند تا افراد مختلفی را که تهدیدی برای منافع دولت محسوب میشوند، حذف کند. سرژ شوستر، یکی از مقامات ارشد با ریاست جمهوری، بهطور غیرمنتظرهای درگیر نقشهای شوم میشود که او را به عنوان یک هدف مشخص میکند. در مواجهه با مرگ اجتناب ناپذیر و راز خطرناکی که خانوادهاش را در معرض خطر قرار میدهد، سرژ، همسرش و فرزندانشان باید به یک نجات دهنده بعید اعتماد کنند: باغبان مرموز خودشان، لئو.
در حالی که جنگ جهانی دوم در اطرافشان شعلهور است، یک خلبان مجروح و نامزدش در ملکی دورافتاده گرفتار میشوند. همزمان با برنامهریزی متفقین برای عملیات روز دی (D-Day)، این زوج متوجه حضور یک جاسوس نازی در میانشان میشوند که اسناد محرمانهای را برای انتقال به آلمان در اختیار دارد. با وجود خطر در هر گوشه و ناتوانی در اعتماد به اطرافیان، آنها باید هویت جاسوس را کشف کنند؛ چرا که سرنوشت جنگ به این افشاگری وابسته است.
میریام گوردون در حالی که در یکی از شعبههای کتابخانه عمومی در مرکز شهر کار میکند، در مهی از غم و اندوه زندگی میگذراند. همزمان با آغاز یک رابطه عاشقانه نوپا، دریافت مجموعهای از نامههای مرموز و تهدیدآمیز، دنیای بسته و آرام او را دچار تزلزل میکند.
یک درمانگر روشنبین، در حالی که تلاش میکند دختربچهای را نجات دهد که معتقد است موجودی شیطانی از او تغذیه میکند، با شیاطین درونی خودش روبهرو میشود.
یک خوشگذران برای بهدست آوردن ارثیهاش، نمایشی از یک برنامهی همسریابی به راه میاندازد تا آخرین وصیت پدرش را اجرا کند: اینکه پسرش با زیباترین دختر جهان ازدواج کند.
جیمی و اورلی که از خبر بارداری غیرمنتظره شوکه شدهاند، ناخواسته باعث آغاز تهاجم بیگانگان در شهر کوچکشان میشوند و در مسیر نجات یکدیگر، شهرشان و در نهایت کل کهکشان، یاد میگیرند چگونه با هم همکاری کنند.
پدری به همراه دخترش در راه یک سفر آخر هفته، بهطور تصادفی با یک تکشاخ برخورد کرده و آن را میکشند. در مقصد، رئیس میلیاردر پدر قصد دارد از ویژگیهای شفابخش معجزهآسای این موجود افسانهای سوءاستفاده کند.
ویولت، مادری بیوه که پس از سالها برای اولین بار قرار ملاقات دارد، به رستورانی مجلل میرود و با دیدن هنری، مردی جذابتر و خوشبرخوردتر از حد انتظارش، احساس آرامش میکند. اما این ارتباط شیرین بهتدریج رو به تلخی میگذارد، چرا که ویولت با پیامهای ناشناس و آزاردهندهای که روی گوشیاش ظاهر میشوند، ابتدا عصبی و سپس وحشتزده میشود.
وقتی یک بوکسور شکستخورده که دوران اوجش را پشت سر گذاشته، رؤیاها و روابطش در آستانه فروپاشی قرار میگیرند، دوباره با گروهی خطرناک وارد ارتباط میشود و مجبور است بزرگترین مبارزه زندگیاش را انجام دهد تا امید و خانوادهاش را پس بگیرد.
هارلند راست، یاغی بدنام، نوهاش لوکاس را که به جرم قتل غیرعمد به اعدام محکوم شده، از زندان فراری میدهد. آن دو باید از دست مارشال افسانهای آمریکا، وود هلم، و جایزهبگیر سرسخت، فنتون «واعظ» لَنگ، که بیوقفه در تعقیبشان هستند، بگریزند. در این میان، رازهایی عمیق که سالها پنهان ماندهاند، از دل خاکستر سر بر میآورند و پیوندی خانوادگی اما غیرمنتظره میان این دو همراه ناهماهنگ شکل میگیرد؛ در حالی که برای زنده ماندن در سرزمین بیرحم مرزهای آمریکا تلاش میکنند.