پسر بچهای در دوران کودکی مادرش توسط فرد ناشناسی به قتل رسیده و پدرش مرد سخت گیریست که عرصه زندگی را برای اون تنگ کرده است و مشکلات و مسائل زیاد باعث شده که او بیشتر و بیشتر در خودش فرو رود و دچار افسردگی شود .یک روز به طور اتفاقی اون متوجه قدرت عجیبی در خودش میشود او متوجه میشوده که از قدرت ادراک ذهنی(تلهپاتی) فوق العاده قدرتمندی برخوردار است و می تواند تاریخ و زمان را تغییر دهد..
کودکان شهر کوچکی در نبراسکا پس از بی مسئولیتی بزرگسالان شهر و نابودی محصولات کشاورزی و آینده بچه ها، بزرگترهای خود را قتل عام می کنند.
دکتر موربیوس، بیوشیمیستی است که در اداره ای مشغول به کار است و از بیماری خونی نادر رنج میبرد. او تصمیم می گیرد که خود را درمان کند اما طی عملی تبدیل به یک خون آشام می شود و داستان رو به یک تراژدی ترسناک می رود.