
قسمت پانزدهم منتشر شد.
یک مسابقه موسیقایی پرمعما و جذاب است که محسن کیایی با چهره ای متفاوت اجرای آن را به عهده دارد. چهره های آشنایی مانند شبنم مقدمی، محمد بحرانی، محسن شریفیان، و امیرمهدی ژوله قرار است
قسمت چهاردهم منتشر شد.
هنگامه برای نجات جان برادرش نیاز به پول دارد. او برای آماده کردن این پول دست به خطر بزرگی میزند و ...
قسمت هجدهم منتشر شد.
داستان سریال گناه فرشته، بهطور رسمی منتشر نشده ولی روابطعمومی سریال، این جمله مبهم و پر رمز و راز را منتشر کرده: «آتیش چیز بدی نیست، اونچه اضافه اس رو میسوزونه، چیزی موندنی باشه میمونه!» اما آنچه میدانیم داستان درباره اتهام قتل فرشته است، وقتی حامد برای دفاع از او وارد داستان پیچیده و پراتفاقی میشود که فکرش را نمیکرد…
قسمت شانزدهم منتشر شد.
پزشکی شیاد، به بهانههای مختلف، سعی میکند با پرستاران بیمارستان رابطه برقرار کند. او با ایجاد رقابت بین پرستاران، تلاش میکند تا از آنها اخاذی کند.
خلاصه داستان شریک جرم: میترا وکیل خوشنامی است که روزی در دفترش یک جنایت رخ می دهد. بنابراین او مجبور می شود برای دفاع از خود تحقیقاتی را درباره یکی از موکلانش آغاز کند و در این راه با دردسرهایی روبرو میشود که حتی شغلش را نیز به خطر می اندازد..
قسمت بیستم منتشر شد.
آدمهای كوچيک رد پاشون هم كوچيكه براي همين راحتتر پاك ميشه
قسمت چهاردهم منتشر شد.
پرویز و ملیحه زن و شوهری هستند که در موزهای در تهران کار میکنند. یک شب که این زوج مشغول انجام وظایف خود هستند، اتفاق غیرمنتظرهای میافتد که آنها را سر یک دوراهی قرار داده و میتواند زندگیشان را برای همیشه تغییر دهد.
قسمت یازدهم منتشر شد.
سریال پدر گواردیولا یکی از سریال های در حال ساخت 1401 است در حال حاضر اطلاعات زیادی درمورد آن منتشر نشده است. با توجه به بازیگران سریال، احتمال میرود این عنوان خیلی زود تبدیل به یکی از پرطرفدارترین سریال های نمایش خانگی 1401 شود. پیش از این آثاری نظیر برادرجان و زیرپای مادر را از سعید نعمتالله تماشا کردهایم.
قسمت یازدهم منتشر شد.
در خلاصهٔ داستان این مجموعهٔ تلویزیونی آمده است: «ما رفیقبازیم، پای حق وایمیستیم، بزنن میزنیم، بکشن، میکشیم، ما هفتا تا تهش میریم؛ ولی نمیبخشیم، تهش هر چی که باشه بازم هستیم، بازم هفتیم.»
قسمت پانزدهم منتشر شد.
نیسان آبی قصه جمشید است و رضا، قصه دو دوست قدیمی که روزی روزگاری عاشق دو خواهر به اسم زری و پری شدند و با آنها ازدواج کردند. جمشید شیفته جمشید هاشمپور است و نیسان آبیاش؛ رضا هم عاشق شعر و شاعری و در رویاهایش شاعری نامدار! جمشید با نیسانش کار میکند و ریال روی ریال میگذارد تا چرخ زندگیاش بچرخد، رضا هم در جستجوی فرصتی برای بهبود اقتصاد زندگیاش و شغلی بهتر! البته قصهها دست از سر زندگی جمشید و رضا برنمیدارند و مدام آنها را درگیر اتفاقاتی ریز و درشت میکنند، اتفاقاتی که گهگاه لحظات شیرینی میسازند و گاهی هم غمگین! نیسان آبی قصه جیب خالی است و پول، قصه عشق است و شیفتگی، قصه خیانت است و وفاداری و از همه مهمتر نیسان آبی قصه خانواده است.