داستان ساکنین یک آپارتمان سبز رنگ است که با هم فامیل هستند. خانواده هایی از چند نسل مختلف ولی دوست داشتنی که ماجراهای جالبی رو رقم می زنن.
در آغاز جنگ ایران و عراق، همسر رضا باردار است و باید مورد عمل جراحی قرار گیرد. رضا او را به بیمارستان می رساند و خود به اسارت قوای دشمن در میآید. همسر رضا حین عمل جراحی میمیرد و شکوه جراح، فرزند رضا را نجات میدهد.
احمد با یک کامیون حامل گوشت به سمت پایتخت در حرکت است. او عجله دارد تا قبل از زایمان همسرش محموله را تحویل بدهد و به زادگاهش بازگردد. در یکی از شهرهای بین راه توقف میکند و همان لحظه انفجاری در میدان شهر رخ میدهد و مجسمهای که قرار بوده روز بعد پرده برداری شود منهدم میشود. احمد به سرعت از محل میگریزد. ( لازم به ذکر است که سکانس های مربوط به این قسمت از فیلم در منطقه ایوانکی استان سمنان فیلم برداری شده است ) مأموران امنیتی به او مظنون میشوند و پس از آزادی، در راه بازگشت با جوانی به نام مصطفی همراه میشود که به تازگی از زندان آزاد شده است. مأموران جاده را بستهاند. مصطفی که مشغول رانندگی است. کامیون را از میان آنها عبور میدهد. مأموران به تعقیب کامیون میپردازند. مصطفی کشته میشود و احمد بر اثر تجربهای که پشت سر گذاشته متحول میشود..
نیما دادگر و همسر جوانش غزل در حال بازی در یک فیلم هستند. تلفنهای مشکوک زیادی باعث ناراحتی نیما و غزل میشود و…
امیر کشته میشود و تمام آشنایان و دوستانش به خوبی از او یاد میکنند. اما بعد از مدتی شروع میکنند به بدگویی از او و حتی کمی که میگذرد نزدیکترین کسانش جسد او را نمیتوانند شناسایی کنند. فیلم روایتگری بیطرف از تلاش و پیگیری شخصیتهای پیرامون امیر است.
این فیلم داستان نویسنده ای است که پس از سال ها انزوا تصمیم می گیرد داستانی درباره زندگی دختر جوانی بنویسد...
دوست محمد بلوچ (دادشاه) در مخالفت با اصل چهار و مجریان آن در زاهدان یکی از حامیان اصل چهار به نام سردار درانی را به دار میکشد ..
دلشکسته داستان دلبستگی دو جوان با طرز فکر متفاوت و از دو خانوادهٔ مختلف است (یکی خانوادهٔ شهید و مذهبی و دیگری خانوادهای غیرمذهبی) که مجبور میشوند به اصرار معلمشان با یکدیگر پایاننامه بدهند بدین منظور برای آشنا کردن هم دیگر از جهانهای خود دوستان یکدیگر را به هم نشان میدهند و این باب آشنایی بیشتر آنها میشود ..
خورشید که به تازگی با سمندر ازدواج کرده حوادث عجیبی را در خانه می بیند درها مدام باز و بسته می شوند و وسایل خانه نابهنگام حرکت می کنند و خورشید قیافه یک زن سفید پوش را در دستشویی می بیند و بیهوش می شود، پزشک معالج خورشید شبحی را که او می بیند، زائیده تصوراتش می داند. اما وقتی خورشید قیافه شبح را به تصویر می کشد. معلوم می شود که شبح، معشوق سابق عموی سمندر است. پدر و مادر سمندر صحبت های خورشید را قبول نمی کنند و او را متهم به بدنامی خانواده خود می کنند اما عموی سمندر...
محمود، که نقاش ساختمان است و از همسرش زهرا جدا زندگی میکند، تصمیم دارد برای کار به ژاپن برود. محمود همسرش را به محضر میبرد تا او را طلاق بدهد، ولی محضردار گواهی عدم حاملگی زن را میخواهد و آنها ناگزیر به آزمایشگاه میروند. جواب آزمایش زهرا، به رغم تصور آنها، مثبت است و زن و شوهر جوان چاره را در سقط جنین میبیند، اما هزینه سنگین سقط جنین و توقیف پزشکی که به آنها معرفی شده موجب میشود که آن دو به پیرزن قابلهای مراجعه کنند که...