خسیس داستان پیر مرد خسیسی به نام صابر رفعتی است. او در آستانه ورشکستگی قرار دارد در این حین تصمیم می گیرد با کمک پسرش امید 50 میلیون تومان به فرزند کوچکترش آیدین کمک کند تا برایش کار کند اما پول به سرقت میرود و…
محمولههای قاچاق در ایران طی چند مرحله لو میرود و شخصی به نام اسکندری در این رابطه به ایران میآید تا قضیهٔ چگونگی لو رفتن محمولهها را پیگیری کند..
فیلم اگه میتونی منو بگیر روایت آقا بزرگ هنگام مرگ وصیت می کند طبق رسم همیشگی خانواده لاقوز، آقابالا باید برای برادر کوچکترش، شازده، سه زن بگیرد و سپس ارث را به مساوی بین خود تقسیم کنند. چنانچه به وصیت وی عمل نکنند دست او از دنیا کوتاه نخواهد ماند. آقابالا برای این که سهم الارث برادرش را هم به دست آورد، سه زن را به بهانه ازدواج، مأمور از بین بردن او می کند.
یک هنرمند تئاتر بر اثر تصادفی فردی را مجروح کرده و گذرش به زندان می افتد، او که هیچ از آداب و رسوم زندان نمی داند مجبور می شود که …
پریناز پس از مرگ مادر، به سراغ خالهاش میرود که تنها کسی است که میتواند به او پناه بدهد. خاله از پذیرفتن او امتناع میکند. اما سرانجام در ماجراهایی پریناز بالاجبار با خالهاش (که تنها کسی است که دارد) زندگی میکند و بعد از آن اتفاقات خاصی برایشان به وقوع میپیوندد.
اواخر جنگ جهانی دوم و در 18 شهریور 1324 باشگاه «دوچرخه سواران» تاسیس شد. این مجموعه با ایجاد چندین رشته ورزشی، از 22 بهمن 1328 با نام «تاج» فعالیت خود را ادامه داد و در 20 فروردین 1358 با تغییر اسم به «استقلال» حیات خود را تداوم بخشیده است. این باشگاه که تیم فوتبال آن با 4 حضور در فینال مهم ترین رویداد باشگاهی آسیا و کسب 2 جام از این رقابت ها، یکی از سه تیم پرافتخار این قاره محسوب می شود، در کارنامه خود فتح تعداد جام های بسیاری را در رشته های مختلف ورزشی به خصوص رشته پرطرفدار فوتبال دارد تا هوادران بی شماری، آن را محبوب خود بدانند..
اصلان زندگی ارومی در روستا در کنار همسرش دارد او به علت بدهی اندکش و جاذبه های شهر تهران به این کلانشهر کشیده میشود اسلان در شهر با چنگیز آشنا میشود و سر از تکدی گری می اورد اما …
پلنگي به روستا مي زند و اهالي آبادي در پي ميرشكار مي روند. ميرشكار به اتفاق دنيا درصدد پيگيري برمي آيند. هر يك از اهالي آبادي به نوعي از پلنگ زخم خورده اند. تله كار مي گذارند و راه هاي مختلف شكار را طي مي كنند. در يك شب پلنگ را مي بينند و مي خواهند شكارش كنند كه دختري به نام روجا را مقابل او مي بينند. دختر براي پلنگ آواز مي خواند و مانع كار ميرشكار و دنيا مي شود. دنيا عاشق روجا مي شود. ميرشكار درصدد نجات، و دنيا درصدد انتقام برمي آيند. سرانجام پلنگ به ضرب گلوله اي زخمي مي شود. روجا دنيا را زخمي مي كند و به جنگل مي زند و...
آقاي دشتبان كه كارمند بوده، بازنشسته مي شود و اين بازنشستگي شروع اختلافات او با همسرش در خانه است. دختر دانشجوي آقاي دشتبان خواستگاري به نام مهران شكوري دارد كه در همسايگي آنهاست و از محبوبه و خانواده اش جواب منفي گرفته است، اما خواستگار ديگر محبوبه كه بهروز نام دارد مورد علاقه ي اوست و خانواده هم موافق هستند..
گروهی رزمنده که برای یافتن «جعبه سیاه» مأموریت دارند درمحاصرة دشمن قرار میگیرند و شکست میخورند. گروهی دیگر به محل اعزام میشوند که رهبری آن به عهدهٔ برادر فرماندهٔ گروه قبلی است. موقع عبور از پرتگاهی که میان دو صخره قرار گرفتهاست و با سقوط یکی از افراد گروه به قعر دره، به ناچار گروه به دو دسته منشعب میشود..