بنجامین اِسپوسیتو، مأمورِ سابقِ دادگاه فدرال، در حال نوشتن رمانی برمبنای پرونده ی تجاوز و قتلی ست که سال ها پیش، مأمورِ به سرانجام رساندن آن بود. او هنگام نوشتن رمان، به جزئیاتِ پرونده فکر می کند در عین حالی که عشق قدیمی اش، ایرنه هم کم کم وارد ماجرا می شود و در این میان، حسرت های گذشته برای او تکرار می گردد.
زمانی که خدمه ی یک سفینه ی فضایی ، پیامی نگران کننده از یک سیاره ی ناشناخته دریافت می کنند ، بعد از جستجو برای بازمانده ای در آن سیاره ، آن ها درمی یابند همراه خودشان یک موجود فضایی ناشناخته را وارد سفینه کرده اند و…
زنی به نام کارول دنورز، هنگامی که زمین درگیر جنگی کهکشانی و سخت بین دو گونه از بیگانگان میشود، به یکی از قدرتمندترین ابرقهرمانهای جهان تحت عنوان کاپیتان مارول تبدیل میگردد و…
در سال 1870، ده سال از جنگی خونین بین مهاجران و آپاچیها می گذرد.تام جفوردز ، یکی از پسران آپاچی را نجات داده و تصمیم می گیرد از این فرصت استفاده کرده و به عنوان سفیر مشغول به کار شود.برخلاف تعجب همگان ماموریت او موجب ایجاد راهی ارتباطی با آپاچیها می شود و…
براساس شخصیت واقعی به نام آلفونسه گابریل کاپون، معروف ترین گانگستر و تبهکار آمریکا و بزرگترین نماد قانون شکنی در دهه 1920 آمریکاست. او پس از ده سال زندان، در سن 47 سالگی دچار جنون و زوال عقل شد.
مخترعی یک ماشین مسابقه را تعمیر میکند و به آن ویژگی ها و قدرت های جادویی می بخشد. سپس به صاحبان ماشین کمک میکند تا شورش موفقی را علیه ملکه ی سرزمینی که از بچه ها نفرت دارد به راه بیندازند و…
در سال 2016، یکی از مجریان شبکه فاکس نیوز به نام گرچن کارلسون (نیکول کیدمن) که از کارها و پیشنهادهای بیشرمانه مدیرعامل شبکه راجر ایلز (جان لیسگو) خسته شدهاست، قبل از به پایان رسیدن مهلت قرارداد خود با وکلای خود در خصوص شکایت از مدیرعامل صحبت میکند و زمینه ای برای شکایت از وی فراهم میآورد.
مزرعه «مک کندل» توسط گروهی از جنایتکاران خطرناک که به وسیله «جان فین» رهبری میشوند مورد حمله قرار میگیرد. آنها «جیکوب» کوچک را ربوده و درخواست یک میلیون دلار پول برای آزادیاش میکنند. تنها یک مرد به اندازه کافی باهوش و قدرتمند است که بتواند او را نجات دهد و …
شاهزادهای یهودی به نام جودا بنهور، ناجوانمردانه به جرم سوءقصد به جان فرستاده سزار، توسط دوست رومیاش دستگیر و به بردگی و بندگی فرستاده میشود و دیگر اعضای خانوادهاش هم به سیاهچال فرستاده میشوند. او پس از عبور از ماجراهای بسیار به وطن خویش بازمیگردد تا انتقام گیرد و خواهر و مادرش را رهایی بخشد.
یک صبح تابستانی، کودک «خانواده ی کات ول» آماده ی گذراندن یک روز دلپذیر است، اما سه دزد به نام های “ادی، “نوربی” و “ویکو“، خود را به جای عکاسان جا می زنند و هنگامی که با بچه تنها می مانند او را می ربایند، به آپارتمانی می برند و برای آزادی اش تقاضای پول میکنند…