در اسطورهٔ ایرانی، زن «زهره» است و «زهره» نگاهبان آتش خانه! یعنی زن به جامعهٔ ایرانی، از تاریخ اسطوره تا واقعیت جاری، به جان ایران، گرما و زندگی داده است. یکی از بارزترین جلوههای گرما و زندگی بخشی زن ایرانی، سالهای پایداری ملی در برابر تجاوز دشمنان ایران و ایرانی ست. یعنی سالهای دفاع مقدس! «زخم شانه حوا» روایتگر حماسه سازی، اسطوره پروری و در عین حال زخمهای پیدا و پنهان مادران سترگ ایران زمین در هشت سال دفاع مقدس است و نیز «زخم شانه حوا» میکوشد آینهای روشن و شفاف-گرچه کوچک-در برابر روح بزرگ مادرانی باشد، که اگر نبود حماسهٔ مقاومت و البرز پایداری آنها، اکنون مام میهن در چنگال اهریمنان متجاوز، بدترین روزگار خود را سپری میکرد!
فیلم روزی که هوا ایستاد ساخته نادر ابراهیمی در حالی اتفاق می افتد که روزی در منطقه ای بسیار وسیع كه شهری پر جمعیت را در مركز خود دارد، هوا از جریان می ایستد و وارونگی سنگین و پایدار پیش می آید. مسئولان معتقدند كه با رساندن خبر به مردم ایجاد وحشت می شود و این وحشت منشأ خطرات دیگری می شود. لذا تصمیم می گیرند که ....
در زمان اشغال ایران توسط متفقین گروهی ازسربازان ارتش سرخ به هنگام انجام مأموریت خود در مناطق کویری ایران ناپدید می شوند. در پی تلاش برای یافتن این گروه، عدهای از مردان یک ایل حاشیه کویر به اتهام قتل افراد گروه مذکور دستگیر شده و مورد شکنجه و آزار قرار میگیرند. مردان ایل به تلافی صدماتی که از سوی قوای بیگانه بر آنها وارد آمده، تصمیم به مقابله می گیرند.
در فیلم ما همه گناهکاریم درباره زندگی فرهاد است که برای تامین مخارج زندگی اش دچار مشکل است. علاوه بر این برای درمان دخترش هم دچار می شود و حاضر است برای تهیه این پول هرکاری انجام دهد و...
آیدین و تداعی که در پارک با هم آشنا شده بودند در حین گردش در پارک توسط مأمورین نیروی انتظامی متوقف شده و به کلانتری برده میشوند. با تشکیل پرونده و تا برگشت آن از دادسرا آیدین در کلانتری مانده و تداعی نیز برای تحقیقات به پزشکی قانونی منتقل میشود و...
یک پروفسور بیوتکنولوژی برای آغاز یک پروژه جدید به ایران سفر میکند. او در ایران با خبرنگاری آشنا میشود که داستان زندگی او را به طور کامل تغییر می دهد... .
احمد عزیزی که سرپرست بخش تعمیرات و نگهداری پالایشگاه آبادان است برای مراسم خواستگاری دخترش سمیرا آماده میشود و دختر دیگرش ستاره در همان روز قصد سفر به تهران برای شرکت در جشن خداحافظی یکی از دوستان همدانشگاهیاش را دارد که با مخالفت پدرش روبهرو میشود و تصمیم میگیرد بدون اجازهٔ خانواده صبح با هواپیما به تهران برود و...
“طوبی” مادر خانواده، فرزندانش را برای رفتن به جشن عروسی خواهرزادهاش آماده میکند و آنها را به دست برادرش میسپارد که به مراسم ببرد و خودش تنها نزد همسر جانباز قطع نخاعیش “میثم” میماند که آخرین لحظات زندگیش را میگذراند…
سکوت خانه باغ قدیمی و سرسبز با ورود مهمانانی در هم میشکند. چهار دختر این خانه همراه همسر و فرزندانشان برای عروسی خواهر کوچکترشان پسندیده به یاری مادر شتافتند. این اقامت برای خواهران و باجناغها شاید دردسر باشد ولی برای بچهها یک آرزوی بزرگ است تا این که…
اشکوری (مهدی هاشمی) با تخصص خندهدرمانی به ایران بازگشته و در یکی از بیمارستانهای روانی تهران مشغول بهکار میشود. او بر این عقیده است که بیماران روانی را باید شاد نگه داشت و آنها باید به جامعه برگردند. او یک روز سعی میکند گروهی از بیمارانش را برای گردش، به بیرون بیمارستان ببرد و روز دیگر گروه نمایشی را به بیمارستان دعوت میکند. رفتهرفته بیماران به دکتر اشکوری علاقمند میشوند و...